طرز
licenseمعنی کلمه طرز
معنی واژه طرز
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- راه، روش، سان، شيوه، طريق، طريقه، طرد، منوال، نمط، نهج 2- شكل، وضع، هيات 3- گونه، نوع 4- قاعده، قانون، آيين 5- اسلوب، سبك، سياق | ||
انگلیسی | way, how, mode, manner, method, fashion, kind, form, modus, shape, sort, garb, genre | ||
عربی | طريق، اتجاه، سبيل، أسلوب، شكل، نهج، ناحية، فرصة، عادات، مسلك، ممر، تقدم، مجاز، نطاق، طريقة مميزة، حالة، محلة، السمت | ||
ترکی | stil | ||
فرانسوی | style | ||
آلمانی | stil | ||
اسپانیایی | estilo | ||
ایتالیایی | stile | ||
مرتبط | مسیر، طریق، نحو، چگونگی، متد، سبک، وجه، طریقه، رفتار، طور، شیوه، عنوان، جنس، جور، قسم، فرم، شکل، صورت، فورم، اندام، ریخت، طبقه، لباس، کسوت، پوشاک ویژه، دسته | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "طرز" در زبان فارسی به معانی مختلفی استفاده میشود و به عنوان یک اسم به کار میرود. در زیر چند قاعده و نکته نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است:
با رعایت این نکات میتوانید به طور مؤثر از کلمه "طرز" در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کنید. | ||
واژه | طرز | ||
معادل ابجد | 216 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | tarz | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] | ||
مختصات | (طَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | tarz | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی طرز | ||
پخش صوت |
هيئت و شکل چيزي، قاعده و روش کلمه "طرز" در زبان فارسی به معانی مختلفی استفاده میشود و به عنوان یک اسم به کار میرود. در زیر چند قاعده و نکته نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است: معنی و کاربرد: "طرز" به معنای روش، شیوه یا سبک استفاده میشود. بهعنوان مثال: "طرز تهیه غذا"، "طرز بیان احساسات". ترکیبها: "طرز" معمولاً با واژههای دیگر ترکیب میشود تا مفهوم خاصی را ایجاد کند. برای مثال: حروف اضافه: در جمله، "طرز" معمولاً با حروف اضافهای مانند "در" یا "به" به کار میرود. مثلاً: نحو و ساختار جملات: در جملات، "طرز" میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا دیگر اجزا به کار رود. باید توجه داشت که به ساختار جمله آسیب نرساند. با رعایت این نکات میتوانید به طور مؤثر از کلمه "طرز" در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کنید.
1- راه، روش، سان، شيوه، طريق، طريقه، طرد، منوال، نمط، نهج
2- شكل، وضع، هيات
3- گونه، نوع
4- قاعده، قانون، آيين
5- اسلوب، سبك، سياق
way, how, mode, manner, method, fashion, kind, form, modus, shape, sort, garb, genre
طريق، اتجاه، سبيل، أسلوب، شكل، نهج، ناحية، فرصة، عادات، مسلك، ممر، تقدم، مجاز، نطاق، طريقة مميزة، حالة، محلة، السمت
stil
style
stil
estilo
stile
مسیر، طریق، نحو، چگونگی، متد، سبک، وجه، طریقه، رفتار، طور، شیوه، عنوان، جنس، جور، قسم، فرم، شکل، صورت، فورم، اندام، ریخت، طبقه، لباس، کسوت، پوشاک ویژه، دسته