ظلمانی
licenseمعنی کلمه ظلمانی
معنی واژه ظلمانی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | تار، تاريك، تيره، سياه، قيرگون، مظلم | ||
متضاد | روشن | ||
انگلیسی | dark, obscure, tenebrous, Cimmerian, tenebrious, darkness | ||
عربی | داكن، مظلم، قاتم، معتم، غبش، كئيب، عابس الوجه، مكفهر، شرير، مبهم، خبيث، ظلام، عتمة، مكان مظلم، لون قاتم | ||
ترکی | karanlık | ||
فرانسوی | obscurité | ||
آلمانی | dunkelheit | ||
اسپانیایی | oscuridad | ||
ایتالیایی | buio | ||
مرتبط | تیره، تاریک، سیاه، تیره رنگ، مبهم، گمنام، نامفهوم، تاریک و تیره، تاریکی اور، تاریک کننده، افراد کشور ظلمات | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ظلمانی" در زبان فارسی به معنای "نزدیک به تاریکی" یا "تاریک" است و معمولاً به عنوان صفت به کار میرود. در زیر چند نکته دربارهی قواعد و نگارش این کلمه آورده شده است:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و به زیبا از کلمه "ظلمانی" در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | ظلمانی | ||
معادل ابجد | 1031 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | zolmāni | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت نسبی، منسوب به ظلم) [عربی: ظلمانیّ] | ||
مختصات | (ظُ) [ ع . ] (ص نسب .) | ||
آواشناسی | zolmAni | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ظلمانی | ||
پخش صوت |
- 1 (صفت) تاريک تار تيره . کلمه "ظلمانی" در زبان فارسی به معنای "نزدیک به تاریکی" یا "تاریک" است و معمولاً به عنوان صفت به کار میرود. در زیر چند نکته دربارهی قواعد و نگارش این کلمه آورده شده است: تطابق صفات با اسم: اگر "ظلمانی" به عنوان صفت برای یک اسم به کار رود، باید از نظر genera (مذکر یا مؤنث) و number (تکواحد یا جمع) با اسم تطابق داشته باشد. به عنوان مثال: جایگاه صفت: در زبان فارسی، معمولاً صفت قبل از اسم میآید. برای مثال: افعال و جملات وصفی: "ظلمانی" میتواند در جملات وصفی نیز به کار رود. مثلاً: استفاده مجازی: این کلمه میتواند به صورت مجازی نیز به کار رود. برای مثال: با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و به زیبا از کلمه "ظلمانی" در نوشتار خود استفاده کنید.
- 2 بهترين نوع زمرد و آن سبز سير است
و خفت وزن و سرعت انکسار و شدت نمومت
و عدم مصابرت بر آتش از صفات اوست .
در پيوند با ظلم است برابر با
تاريک شدن ظلماني ظلماني
تار آزاغ تارون دخش
بخواه آنچه خواهي و ديگر ببخش
مکن بر دل ما چنين روز دخش
(فردوسي)
تار، تاريك، تيره، سياه، قيرگون، مظلم
روشن
dark, obscure, tenebrous, Cimmerian, tenebrious, darkness
داكن، مظلم، قاتم، معتم، غبش، كئيب، عابس الوجه، مكفهر، شرير، مبهم، خبيث، ظلام، عتمة، مكان مظلم، لون قاتم
karanlık
obscurité
dunkelheit
oscuridad
buio
تیره، تاریک، سیاه، تیره رنگ، مبهم، گمنام، نامفهوم، تاریک و تیره، تاریکی اور، تاریک کننده، افراد کشور ظلمات