عاق
licenseمعنی کلمه عاق
معنی واژه عاق
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- گجسته، مطرود، ملعون 2- خودسر، نافرمان | ||
انگلیسی | jam | ||
عربی | مربى، مربى الفاكهة، مأزق، ضغط، عطل، زحمة حركة المواصلات، عقبة، عائق، كوم، فرملة، انهراس، إنسداد، ورطة، تكدس، تعطل، شوش، سحق، هرس، حشا، إشترك في حفلة، انسد، غرز، كبح السيارة فجأة، حفل لموسيقى الجاز | ||
ترکی | ah | ||
فرانسوی | ah | ||
آلمانی | ach | ||
اسپانیایی | agh | ||
ایتالیایی | ah | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "عاق" در زبان فارسی به معنای عاقل یا باهوش است. در نگارش و استفاده از این کلمه، چند نکته قواعدی و نگارشی وجود دارد:
به طور کلی، "عاق" واژهای است که در نگارشی صحیح و منطقی میتواند در توصیف شخصیات یا ویژگیهای عقلانی افراد استفاده شود. | ||
واژه | عاق | ||
معادل ابجد | 171 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | 'āq[q] | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (صفت) [عربی: عاقّ] | ||
مختصات | (قّ) [ ع . ] (اِفا.) | ||
آواشناسی | 'Aqq | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی عاق | ||
پخش صوت |
کسي که با پدر و مادر خود نافرماني و بدرفتاري کند وآنان کلمه "عاق" در زبان فارسی به معنای عاقل یا باهوش است. در نگارش و استفاده از این کلمه، چند نکته قواعدی و نگارشی وجود دارد: استفاده صحیح: مفرد و جمع: همخانوادهها: قید و فعل: نگارش: به طور کلی، "عاق" واژهای است که در نگارشی صحیح و منطقی میتواند در توصیف شخصیات یا ویژگیهای عقلانی افراد استفاده شود.
را برنجاند
1- گجسته، مطرود، ملعون
2- خودسر، نافرمان
jam
مربى، مربى الفاكهة، مأزق، ضغط، عطل، زحمة حركة المواصلات، عقبة، عائق، كوم، فرملة، انهراس، إنسداد، ورطة، تكدس، تعطل، شوش، سحق، هرس، حشا، إشترك في حفلة، انسد، غرز، كبح السيارة فجأة، حفل لموسيقى الجاز
ah
ah
ach
agh
ah