عالی
licenseمعنی کلمه عالی
معنی واژه عالی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بلند، رفيع، مرتفع 2- ممتاز، نفيس 3- بزرگ، شريف، متعالي، والا | ||
متضاد | داني | ||
انگلیسی | excellent, great, high, supreme, superb, superior, top, fine, outstanding, superlative, grand, magnificent, super, remarkable, splendid, exquisite, beautiful, sublime, lofty, exalted, elevated, ripping, brave, copacetic, famous, immense, topping, whizzbang, unrivaled, capital, gallant, nobby, palmary, spiffy, swank, whizbang, wally, imperial, first-rate, high-grade, high-toned, top-hole | ||
عربی | ممتاز، متفوق، فاخر، متقن، بديع | ||
ترکی | harika | ||
فرانسوی | excellent | ||
آلمانی | exzellent | ||
اسپانیایی | excelente | ||
ایتالیایی | eccellente | ||
مرتبط | بسیار خوب، شگرف، فاخر، فائق، کبیر، عظیم، زیاد، فراوان، گزاف، بلند پایه، اعلی، افضل، بزرگترین، انتها، با شکوه، با وقار، برتر، مافوق، بالاتر، ارشد، بالایی، فوقانی، خوب، ریز، ظریف، نازک، نرم، برجسته، واریز نشده، قلنبه، درجه عالی، بالاترین، بیشترین، خیلی عظیم، مجلل، جدی، فرخ، قابل توجه، جالب توجه، خیلی خوب، پر زرق و برق، براق، باجلال، غرا، نفیس، بدیع، دقیق، مطبوع، دلپسند، زیبا، قشنگ، خوشگل، شکیل، رفیع، برین، عرشی، ارجمند، علی، شکافنده، شجاع، دلیر، دلاور، غیور، سلحشور، عمده، جذاب، درجه یک، مشهور، معروف، نامی، نبیه، وسیع، بی اندازه، بیکران، پهناور، کاکل، ممتاز خارق العاده، بی نظیر، بی رقیب، بی همتا، بی تا، حرف درشت، راسی، قابل مجازات مرگ، دارای اهمیت حیاتی، مستلزم بریدن سر یا قتل، متعارف وخوش زبان درپیش زنان، خیلی شیک، شایسته ستایش و تقدیر، پیروز، با هوش، تمیز، خوش منظر، ناز و عشوه، مغرور، سرحال وچابک، شیک و باشکوه، خود ستا، امپراتوری، شاهنشاهی، با عظمت، نخستین درجه، درجه اول، مرغوب، دارای صدای زیر، زیر، باب روز | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "عالی" در زبان فارسی به معنای بسیار خوب، برتر و بینظیر است. برای استفاده درست از این کلمه، نکات زیر را در نظر بگیرید:
با رعایت این قواعد، میتوانید به درستی از کلمه "عالی" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | عالی | ||
معادل ابجد | 111 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | 'āli | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
مختصات | (ص .) | ||
آواشناسی | 'Ali | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی عالی | ||
پخش صوت |
رفيع و بزرگوار و بلند کلمه "عالی" در زبان فارسی به معنای بسیار خوب، برتر و بینظیر است. برای استفاده درست از این کلمه، نکات زیر را در نظر بگیرید: جایگاه کلمه در جمله: "عالی" معمولاً به عنوان صفت به کار میرود و میتواند قبل از اسم قرار بگیرد. مثلاً: "کیفیت عالی" یا "عملکرد عالی". تطابق با نام: اگر "عالی" به عنوان صفت در حال توصیف یک اسم مذکر یا مؤنث استفاده میشود، معمولاً تغییر نمیکند. برای مثال: "کتاب عالی" و "نقاشی عالی". استفاده در جملات توصیفی: میتوانید از "عالی" در جملات توصیفی برای بیان ارزیابی یا احساس خود استفاده کنید. مثلاً: "این فیلم واقعاً عالی بود." نمادهای نوشتاری: در نگارش، اگر "عالی" در پایان جمله قرار بگیرد، از نقطه (.) در انتهای جمله استفاده کنید. عدم تکرار: سعی کنید از "عالی" به صورت مکرر در متن خود استفاده نکنید. از مترادفها یا عبارات دیگر برای تنوع استفاده کنید. با رعایت این قواعد، میتوانید به درستی از کلمه "عالی" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
1- بلند، رفيع، مرتفع
2- ممتاز، نفيس
3- بزرگ، شريف، متعالي، والا
داني
excellent, great, high, supreme, superb, superior, top, fine, outstanding, superlative, grand, magnificent, super, remarkable, splendid, exquisite, beautiful, sublime, lofty, exalted, elevated, ripping, brave, copacetic, famous, immense, topping, whizzbang, unrivaled, capital, gallant, nobby, palmary, spiffy, swank, whizbang, wally, imperial, first-rate, high-grade, high-toned, top-hole
ممتاز، متفوق، فاخر، متقن، بديع
harika
excellent
exzellent
excelente
eccellente
بسیار خوب، شگرف، فاخر، فائق، کبیر، عظیم، زیاد، فراوان، گزاف، بلند پایه، اعلی، افضل، بزرگترین، انتها، با شکوه، با وقار، برتر، مافوق، بالاتر، ارشد، بالایی، فوقانی، خوب، ریز، ظریف، نازک، نرم، برجسته، واریز نشده، قلنبه، درجه عالی، بالاترین، بیشترین، خیلی عظیم، مجلل، جدی، فرخ، قابل توجه، جالب توجه، خیلی خوب، پر زرق و برق، براق، باجلال، غرا، نفیس، بدیع، دقیق، مطبوع، دلپسند، زیبا، قشنگ، خوشگل، شکیل، رفیع، برین، عرشی، ارجمند، علی، شکافنده، شجاع، دلیر، دلاور، غیور، سلحشور، عمده، جذاب، درجه یک، مشهور، معروف، نامی، نبیه، وسیع، بی اندازه، بیکران، پهناور، کاکل، ممتاز خارق العاده، بی نظیر، بی رقیب، بی همتا، بی تا، حرف درشت، راسی، قابل مجازات مرگ، دارای اهمیت حیاتی، مستلزم بریدن سر یا قتل، متعارف وخوش زبان درپیش زنان، خیلی شیک، شایسته ستایش و تقدیر، پیروز، با هوش، تمیز، خوش منظر، ناز و عشوه، مغرور، سرحال وچابک، شیک و باشکوه، خود ستا، امپراتوری، شاهنشاهی، با عظمت، نخستین درجه، درجه اول، مرغوب، دارای صدای زیر، زیر، باب روز