استدلالی
license
98
1667
100
معنی کلمه استدلالی
معنی واژه استدلالی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | discursive, argumentative, logical, logistic, ratiocinative, adductive, syllogistic, reason | ||
عربی | استطرادي، منطقي | ||
ترکی | tartışmacı | ||
فرانسوی | argumentatif | ||
آلمانی | argumentativ | ||
اسپانیایی | discutidor | ||
ایتالیایی | argomentativo | ||
مرتبط | برهانی، منطقی، جدلی، عقلانی، مربوط به منطق نمادی، محاسبهای، استشهادی، بسوی محور کشنده، قیاسی، استدلال | ||
واژه | استدلالی | ||
معادل ابجد | 536 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
تلفظ | 'estedlāli | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت نسبی، منسوب به استدلال) [عربی. فارسی] | ||
آواشناسی | 'estedlAli | ||
الگوی تکیه | WWWS | ||
شمارگان هجا | 4 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی استدلالی | ||
پخش صوت |
فرنودي گوواليک
(صفت) منسوب به استدلال - 1 آنچه که
مبتني بر استدلال باشد. آنچه که با دليل
همراه باشد .
- 2 دانشمندي که باستدلال تمسک جويد
حکيم فيلسوف مقابل کشفي شهودي .
جمع : استدلاليان .
آنکه دليل بر دعوي اقامه کند
discursive, argumentative, logical, logistic, ratiocinative, adductive, syllogistic, reason
استطرادي، منطقي
tartışmacı
argumentatif
argumentativ
discutidor
argomentativo
برهانی، منطقی، جدلی، عقلانی، مربوط به منطق نمادی، محاسبهای، استشهادی، بسوی محور کشنده، قیاسی، استدلال