جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'oryān
naked  |

عریان

معنی: برهنه ، عاري، لخت، بدون لباس
1955 | 0
مترادف: برهنه، پتي، عور، لخت
متضاد: پوشيده، مستور
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی]
مختصات: (عُ) [ ع . ] (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: 'oryAn
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 331
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
naked | bare , nude , bald
ترکی
çıplak
فرانسوی
nu
آلمانی
nackt
اسپانیایی
desnudo
ایتالیایی
nudo
عربی
عار | معرى , مكشوف , أعزل , مجرد , حاسر , عارية
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "عریان" در زبان فارسی به معنای "برهنه" یا "بدون پوشش" است و به صورت زیر می‌توانیم درباره آن قواعدی را توضیح دهیم:

  1. نوشتار: "عریان" به تمام حروف خود با یکدیگر باید به شکل صحیح نوشته شود.

  2. تلفظ: تلفظ این کلمه به صورت "ʿoryān" است. صدای "ع" در آغاز کلمه یک صدا آوایی خاص است.

  3. مفاهیم و استفاده:

    • به عنوان صفت: می‌توان از این کلمه به عنوان صفتی برای توصیف افراد یا اشیاء استفاده کرد. مثلاً: "او عریان بود."
    • در اصطلاحات ادبی: در شعر و نثر فارسی، کلمه "عریان" گاهی به معنای بی‌پرده‌گویی یا بیان حقیقت بدون زرق و برق استفاده می‌شود.
  4. نگارش صحیح: این کلمه در متون رسمی و ادبی باید به شکل درست نوشته شود و از اشتباهات نگارشی اجتناب گردد. به عنوان مثال، نباید آن را به صورت‌های نادرست مثل "عرجان" یا "عریانی" نوشت.

  5. نکات نگارشی: اگر این کلمه به عنوان جزء یک جمله یا عبارت به کار رود، باید به قواعد نگارشی مربوط به جمله‌سازی و ساختار جملات توجه شود. مثلاً: "وی به عریانی که در زندگی داشت افتخار می‌کند."

با رعایت این نکات و قواعد، استفاده از کلمه "عریان" درست و به جا خواهد بود.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در صبح زود، نور خورشید بر روی دشت عریان تابید و زیبایی طبیعی آن را دوچندان کرد.
  2. او احساس عریان بودن می‌کرد وقتی که رازهای درونش را برای اولین بار با کسی در میان گذاشت.
  3. در یک روز بارانی، درختان عریان با برگ‌های سوخته و خشک، منظره‌ای غم‌انگیز را به وجود آوردند.

واژگان مرتبط: عادی، مجرد، عاری، ساده، اشکار، پوچ، بی اثر، طاس، کچل، بی مو، کل

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری