عشبه
licenseمعنی کلمه عشبه
معنی واژه عشبه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | smilax, angle | ||
مرتبط | مارچوبه، صبرینه طبی | ||
واژه | عشبه | ||
معادل ابجد | 377 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | 'ošbe | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: عشبَة] (زیستشناسی) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی عشبه | ||
پخش صوت |
- 1 ماده شتر پير - 2 کوتوله کوژپشت
زشت
نو گياه گياه نو رسته
(اسم) گونه اي گياه از ملک که داراي
ساقه زيرزميني ضخيم و گره دار است و
ميوه اش به بزرگي يک گيلاس مي رسد و
قرمز رنگ است و 1 تا 3 دانه دارد .
ريشه اش در طب عوام به عنوان معرق و مدر
و تصفيه کننده خون مصرف مي شود به
علاوه درفع بيماري هاي جلدي از قبيل
سودا و تفلس پوست بدن مورد مصرف
دارد عشبه مغربيه صبرينه صبرينه
طبي عشبه طبي . يا عشبه بري . گياهي
است علفي و پايا از تيره عشقه ها که برخي
گونه هايش خشبي نيز ميباشند و مخصوص نواحي
گرم معتدل آسيا و آمريکاست عشبه
بياباني . يا عشبه بياباني . عشبه بري .
يا عشبه چيني . گونه اي عشبه که ريشه اش
در طب عوام بهترين داروي تصفيه کننده
خون و ضد نقرس و بهترين داوري بيماري
سيفيليس شناخته شده است . اين گونه
عشبه در ژاپن و چين مي رويد و در برخي
کتب رويش آن را در کناره هاي خزر نيز
ذکر کرده اند . يا عشبه خاردار . ازملک .
smilax, angle
مارچوبه، صبرینه طبی