عضو
licenseمعنی کلمه عضو
معنی واژه عضو
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) [عربی، جمع: اعضاء]
مختصات:
(عُ ضْ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
'ozv
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
876
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
member | organ , part , limb , corporator , employee , office worker
ترکی
Üye
فرانسوی
membre
آلمانی
mitglied
اسپانیایی
miembro
ایتالیایی
membro
عربی
عضو | عضو في جماعة , عضو في جسد كيد , طرف معادلة , القضيب ذكر الرجل , جزء من العائلة , عضو لجنة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "عضو" در زبان فارسی به معانی مختلفی بهکار میرود و در نگارش آن نیز نکات خاصی وجود دارد. در زیر به برخی از قواعد و نکات مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
-
معنی کلمه:
- "عضو" به معنی بخشی از یک کل است. به عنوان مثال، میتواند به معنای "عضو خانواده"، "عضو یک گروه" یا "عضو بدن" باشد.
- در زبان فارسی، گاهی "عضو" به معنای کسی که به یک سازمان یا مؤسسه تعلق دارد نیز به کار میرود.
-
نحوه نوشتن:
- کلمه "عضو" همواره به صورت "ع، ض، و، ع" نوشته میشود.
- توجه داشته باشید که املای کلمه "عضو" با "ع" و "ض" خاص است و نباید به اشتباه "عظو" یا "ازو" نوشته شود.
-
حروف پیوسته و جدا:
- کلمه "عضو" به عنوان یک اسم، به تنهایی نوشته میشود و نیازی به پیوست یا تغییر در حروف نخواهد داشت.
-
جمعسازی:
- جمع "عضو"، "اعضا" است. در نوشتن آن باید به دقت توجه شود که "ع" در "اعضا" به صورت مجزا و بههمراه "ؤ" نوشته میشود.
-
استفاده در جملات:
- برای مثال: "او یک عضو فعال در انجمن است."
- یا: "اعضای شورای شهر در جلسه حاضر شدند."
- استفاده در عبارات و ترکیبات:
- "عضو هیئت مدیره"
- "عضو خانواده"
- "اعضای بدن"
این نکات میتواند به شما در نوشتن صحیح و به کار بردن کلمه "عضو" کمک کند. اگر سؤال دیگری دارید یا به توضیحات بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- او به عنوان یک عضو فعال در تیم تحقیقاتی، همواره ایدههای جدیدی ارائه میدهد.
- هر عضو خانواده نقشی مهم در حفظ آرامش و شادی خانه دارد.
- این باشگاه به دنبال جذب عضوهای جدید برای گسترش فعالیتهای فرهنگی خود است.