جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
عضو، عضو في جماعة، عضو في جسد كيد، طرف معادلة، القضيب ذكر الرجل، جزء من العائلة، عضو لجنة
ترکی
Üye
فرانسوی
membre
آلمانی
mitglied
اسپانیایی
miembro
ایتالیایی
membro
مرتبط
بخش، جزء، کارمند، شعبه، ارگان، ارگ، عضو بدن، ارغنون، پاره، قطعه، نقطه، شاخه، دست یا پا، قطع کردن عضو، اندام زبرین، کارگر، مستخدم زن
تشریح نگارشی
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "عضو" در زبان فارسی به معانی مختلفی بهکار میرود و در نگارش آن نیز نکات خاصی وجود دارد. در زیر به برخی از قواعد و نکات مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
معنی کلمه:
"عضو" به معنی بخشی از یک کل است. به عنوان مثال، میتواند به معنای "عضو خانواده"، "عضو یک گروه" یا "عضو بدن" باشد.
در زبان فارسی، گاهی "عضو" به معنای کسی که به یک سازمان یا مؤسسه تعلق دارد نیز به کار میرود.
نحوه نوشتن:
کلمه "عضو" همواره به صورت "ع، ض، و، ع" نوشته میشود.
توجه داشته باشید که املای کلمه "عضو" با "ع" و "ض" خاص است و نباید به اشتباه "عظو" یا "ازو" نوشته شود.
حروف پیوسته و جدا:
کلمه "عضو" به عنوان یک اسم، به تنهایی نوشته میشود و نیازی به پیوست یا تغییر در حروف نخواهد داشت.
جمعسازی:
جمع "عضو"، "اعضا" است. در نوشتن آن باید به دقت توجه شود که "ع" در "اعضا" به صورت مجزا و بههمراه "ؤ" نوشته میشود.
استفاده در جملات:
برای مثال: "او یک عضو فعال در انجمن است."
یا: "اعضای شورای شهر در جلسه حاضر شدند."
استفاده در عبارات و ترکیبات:
"عضو هیئت مدیره"
"عضو خانواده"
"اعضای بدن"
این نکات میتواند به شما در نوشتن صحیح و به کار بردن کلمه "عضو" کمک کند. اگر سؤال دیگری دارید یا به توضیحات بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم.
پاره تن، جارحه ، جزوي از بدن مانند دست و پا و سر و غيره 1- آلت، اندام
2- ابوابجمعي، جزو، كارمند، مستخدم
3- جهاز member, organ, part, limb, corporator, employee, office worker عضو، عضو في جماعة، عضو في جسد كيد، طرف معادلة، القضيب ذكر الرجل، جزء من العائلة، عضو لجنة Üye membre mitglied miembro membro بخش، جزء، کارمند، شعبه، ارگان، ارگ، عضو بدن، ارغنون، پاره، قطعه، نقطه، شاخه، دست یا پا، قطع کردن عضو، اندام زبرین، کارگر، مستخدم زن
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "عضو" در زبان فارسی به معانی مختلفی بهکار میرود و در نگارش آن نیز نکات خاصی وجود دارد. در زیر به برخی از قواعد و نکات مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
معنی کلمه:
"عضو" به معنی بخشی از یک کل است. به عنوان مثال، میتواند به معنای "عضو خانواده"، "عضو یک گروه" یا "عضو بدن" باشد.
در زبان فارسی، گاهی "عضو" به معنای کسی که به یک سازمان یا مؤسسه تعلق دارد نیز به کار میرود.
نحوه نوشتن:
کلمه "عضو" همواره به صورت "ع، ض، و، ع" نوشته میشود.
توجه داشته باشید که املای کلمه "عضو" با "ع" و "ض" خاص است و نباید به اشتباه "عظو" یا "ازو" نوشته شود.
حروف پیوسته و جدا:
کلمه "عضو" به عنوان یک اسم، به تنهایی نوشته میشود و نیازی به پیوست یا تغییر در حروف نخواهد داشت.
جمعسازی:
جمع "عضو"، "اعضا" است. در نوشتن آن باید به دقت توجه شود که "ع" در "اعضا" به صورت مجزا و بههمراه "ؤ" نوشته میشود.
استفاده در جملات:
برای مثال: "او یک عضو فعال در انجمن است."
یا: "اعضای شورای شهر در جلسه حاضر شدند."
استفاده در عبارات و ترکیبات:
"عضو هیئت مدیره"
"عضو خانواده"
"اعضای بدن"
این نکات میتواند به شما در نوشتن صحیح و به کار بردن کلمه "عضو" کمک کند. اگر سؤال دیگری دارید یا به توضیحات بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر