جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'ozv
member  |

عضو

معنی: پاره تن، جارحه ، جزوي از بدن مانند دست و پا و سر و غيره
332 | 0
مترادف: 1- آلت، اندام 2- ابوابجمعي، جزو، كارمند، مستخدم 3- جهاز
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی، جمع: اعضاء]
مختصات: (عُ ضْ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'ozv
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 876
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
member | organ , part , limb , corporator , employee , office worker
ترکی
Üye
فرانسوی
membre
آلمانی
mitglied
اسپانیایی
miembro
ایتالیایی
membro
عربی
عضو | عضو في جماعة , عضو في جسد كيد , طرف معادلة , القضيب ذكر الرجل , جزء من العائلة , عضو لجنة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "عضو" در زبان فارسی به معانی مختلفی به‌کار می‌رود و در نگارش آن نیز نکات خاصی وجود دارد. در زیر به برخی از قواعد و نکات مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. معنی کلمه:

    • "عضو" به معنی بخشی از یک کل است. به عنوان مثال، می‌تواند به معنای "عضو خانواده"، "عضو یک گروه" یا "عضو بدن" باشد.
    • در زبان فارسی، گاهی "عضو" به معنای کسی که به یک سازمان یا مؤسسه تعلق دارد نیز به کار می‌رود.
  2. نحوه نوشتن:

    • کلمه "عضو" همواره به صورت "ع، ض، و، ع" نوشته می‌شود.
    • توجه داشته باشید که املای کلمه "عضو" با "ع" و "ض" خاص است و نباید به اشتباه "عظو" یا "ازو" نوشته شود.
  3. حروف پیوسته و جدا:

    • کلمه "عضو" به عنوان یک اسم، به تنهایی نوشته می‌شود و نیازی به پیوست یا تغییر در حروف نخواهد داشت.
  4. جمع‌سازی:

    • جمع "عضو"، "اعضا" است. در نوشتن آن باید به دقت توجه شود که "ع" در "اعضا" به صورت مجزا و به‌همراه "ؤ" نوشته می‌شود.
  5. استفاده در جملات:

    • برای مثال: "او یک عضو فعال در انجمن است."
    • یا: "اعضای شورای شهر در جلسه حاضر شدند."
  6. استفاده در عبارات و ترکیبات:
    • "عضو هیئت مدیره"
    • "عضو خانواده"
    • "اعضای بدن"

این نکات می‌تواند به شما در نوشتن صحیح و به کار بردن کلمه "عضو" کمک کند. اگر سؤال دیگری دارید یا به توضیحات بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم که کمک کنم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او به عنوان یک عضو فعال در تیم تحقیقاتی، همواره ایده‌های جدیدی ارائه می‌دهد.
  2. هر عضو خانواده نقشی مهم در حفظ آرامش و شادی خانه دارد.
  3. این باشگاه به دنبال جذب عضوهای جدید برای گسترش فعالیت‌های فرهنگی خود است.

واژگان مرتبط: بخش، جزء، کارمند، شعبه، ارگان، ارگ، عضو بدن، ارغنون، پاره، قطعه، نقطه، شاخه، دست یا پا، قطع کردن عضو، اندام زبرین، کارگر، مستخدم زن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری