عطری
licenseمعنی کلمه عطری
معنی واژه عطری
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| انگلیسی | perfume, fragrance, aroma, scent, odor, attar, essential oil, redolence, odour | ||
| عربی | عطر، تعطر، طيب، عبير، شذا | ||
| ترکی | parfüm | ||
| فرانسوی | un parfum | ||
| آلمانی | ein parfüm | ||
| اسپانیایی | un perfume | ||
| ایتالیایی | un profumo | ||
| مرتبط | عطر، بوی خوش، غالیه، رایحه و عطر، چیز معطر، رایحه، بو، مادهء عطری، بوی خوش عطر، خوشبویی، پی، ادراک، عطر و بوی، طعم، شهرت، عطرگل سرخ، عطر گل | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "عطری" به عنوان یک صفت در زبان فارسی استفاده می‌شود و معمولاً به نوعی عطر یا رایحه اشاره دارد. در زیر به چند قاعده نگارشی و کاربردی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنیم:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و به زیبایی از کلمه "عطری" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
| واژه | عطری | ||
| معادل ابجد | 289 | ||
| تعداد حروف | 4 | ||
| تلفظ | 'a(e)tri | ||
| نقش دستوری | صفت | ||
| ترکیب | (صفت نسبی، منسوب به عطر) [عربی. فارسی] | ||
| آواشناسی | 'atri | ||
| الگوی تکیه | WS | ||
| شمارگان هجا | 2 | ||
| منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
| نمایش تصویر | معنی عطری | ||
| پخش صوت | |||
معطر و داراي بوي خوش کلمه "عطری" به عنوان یک صفت در زبان فارسی استفاده می‌شود و معمولاً به نوعی عطر یا رایحه اشاره دارد. در زیر به چند قاعده نگارشی و کاربردی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنیم: نویسه‌نگاری: "عطری" به صورت "عطری" نوشته می‌شود و هیچ تغییر خاصی در املای آن وجود ندارد. جنس و شمار: این کلمه به عنوان صفت می‌تواند برای توصیف اسم‌های مذکر و مؤنث به کار رود و در حالت جمع، "عطرها" به کار می‌رود. به عنوان مثال: کاربرد: می‌توان این کلمه را به عنوان صفت برای توصیف عطرها یا محصولات معطر به کار برد. به عنوان مثال: تلفظ: در گفتار، "عطری" به صورت /ʕætˈri/ تلفظ می‌شود. با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و به زیبایی از کلمه "عطری" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
perfume, fragrance, aroma, scent, odor, attar, essential oil, redolence, odour
عطر، تعطر، طيب، عبير، شذا
parfüm
un parfum
ein parfüm
un perfume
un profumo
عطر، بوی خوش، غالیه، رایحه و عطر، چیز معطر، رایحه، بو، مادهء عطری، بوی خوش عطر، خوشبویی، پی، ادراک، عطر و بوی، طعم، شهرت، عطرگل سرخ، عطر گل
