علاج
licenseمعنی کلمه علاج
معنی واژه علاج
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | تداوي، تشفي، چاره، درمان، شفا، مداوا، معالجه، ويد | ||
انگلیسی | cure, treatment | ||
عربی | شفاء، تمليح اللحم، منصب راعي الأبرشية، تقديد السمك، عالج، داوى، دخن، ملح، نشف، شفى، دواء | ||
ترکی | tedavi | ||
فرانسوی | traitement | ||
آلمانی | behandlung | ||
اسپانیایی | tratamiento | ||
ایتالیایی | trattamento | ||
مرتبط | دارو، شفاء، رفتار، تلقی، معامله | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "علاج" در زبان فارسی به معنای درمان یا دارو است و در نوشتار و گفتار نکاتی وجود دارد که باید به آنها توجه کرد:
توجه به نکات فوق به شما کمک میکند تا بهطور مؤثر از کلمه "علاج" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | علاج | ||
معادل ابجد | 104 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | 'a(e)lāj | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (عِ یا عَ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | 'alAj | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی علاج | ||
پخش صوت |
- 1 چار گزيره ويده کلمه "علاج" در زبان فارسی به معنای درمان یا دارو است و در نوشتار و گفتار نکاتی وجود دارد که باید به آنها توجه کرد: استفاده صحیح: "علاج" به معنی درمان و چاره است و معمولاً در زمینه پزشکی یا روحی استفاده میشود. در جملات از آن بهعنوان اسم استفاده میشود. نحو و صرف: این کلمه میتواند در جملات بهگونههای مختلفی بهکار رود، مثلاً: ترکیبها: این کلمه ممکن است با دیگر کلمات ترکیب شود، مانند "علاج بیماری" یا "علاج روحی". نکات نگارشی: هنگام نوشتن، کلمه "علاج" به صورت صحیح و با رعایت املای درست باید نوشته شود و همچنین دقت شود که در جملات به درستی و در جای مناسب خود به کار رود. توجه به نکات فوق به شما کمک میکند تا بهطور مؤثر از کلمه "علاج" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
- 2 درمان - 3 مروسيدن
(ممارست) - 4 چاره جويي درمانش
- 1 (مصدر) درمان کردن مداوا کردن
- 2 (اسم) مداواي بيماري معالجه
- 3 (اسم) درمان . - 4 چاره تدبير .
درمان، مداوا کردن امراض
تداوي، تشفي، چاره، درمان، شفا، مداوا، معالجه، ويد
cure, treatment
شفاء، تمليح اللحم، منصب راعي الأبرشية، تقديد السمك، عالج، داوى، دخن، ملح، نشف، شفى، دواء
tedavi
traitement
behandlung
tratamiento
trattamento
دارو، شفاء، رفتار، تلقی، معامله