عمارت
licenseمعنی کلمه عمارت
معنی واژه عمارت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بنا، ساختمان 2- بدنه، پيكر، تنه 3- آباداني، آبادي، تعمير، عمران 4- آبادسازي | ||
انگلیسی | mansion, building, edifice, construction, residence | ||
عربی | قصر، شقة، دوار قصر، السكن، فندق خاص، بيت عمدة لندن | ||
ترکی | konak | ||
فرانسوی | manoir | ||
آلمانی | villa | ||
اسپانیایی | mansión | ||
ایتالیایی | dimora | ||
مرتبط | عمارت بزرگ، خانه مسکونی، عمارت چند دستگاهی، بناء، خانه، ساختمان بزرگ مانند کلیسا، ساخت، محل اقامت، سکونت، مقر، اقامت گاه، سکنی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "عمارت" در زبان فارسی به معنی ساختمان یا بنا است و میتواند در متون مختلف به کار رود. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات میتوانید استفاده بهتری از کلمه "عمارت" در نوشتههای خود داشته باشید. | ||
واژه | عمارت | ||
معادل ابجد | 711 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'emārat | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: عمارة، جمع: عمارات] | ||
مختصات | (عِ رَ) [ ع . عمارة ] | ||
آواشناسی | 'emArat | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی عمارت | ||
پخش صوت |
آباد کردن، بنا کردن کلمه "عمارت" در زبان فارسی به معنی ساختمان یا بنا است و میتواند در متون مختلف به کار رود. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: استفاده صحیح از کلمه: کلمه "عمارت" در زبان فارسی به معنای ساختمان بزرگ و باشکوه است و باید در متنی که به آن اشاره میشود، مفهوم دقیق و مناسبی داشته باشد. نوشتار: کلمه "عمارت" به صورت زیر نوشته میشود: تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه به صورت "ʕɒːmɒræt" است. جمع و مفرد: استفاده در جملات: با رعایت این نکات میتوانید استفاده بهتری از کلمه "عمارت" در نوشتههای خود داشته باشید.
1- بنا، ساختمان
2- بدنه، پيكر، تنه
3- آباداني، آبادي، تعمير، عمران
4- آبادسازي
mansion, building, edifice, construction, residence
قصر، شقة، دوار قصر، السكن، فندق خاص، بيت عمدة لندن
konak
manoir
villa
mansión
dimora
عمارت بزرگ، خانه مسکونی، عمارت چند دستگاهی، بناء، خانه، ساختمان بزرگ مانند کلیسا، ساخت، محل اقامت، سکونت، مقر، اقامت گاه، سکنی