عمده
licenseمعنی کلمه عمده
معنی واژه عمده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- اصلي، برجسته، بسزا، مهم 2- كلي | ||
متضاد | جزيي | ||
انگلیسی | major, main, chief, leading, significant, primary, important, key, essential, principal, dominant, staple, predominant, prime, copacetic, excellent, considerable, head, net, essence | ||
عربی | رئيسي، كبير، رائد، أكبر، أساسي، راشد، الشئ الأهم، عظيم، أسمى، الرائد، الراشد، رائد رتبة عسكرية، تخصص في الدراسة، السلم الكبير | ||
ترکی | ana | ||
فرانسوی | majeur | ||
آلمانی | wesentlich | ||
اسپانیایی | importante | ||
ایتالیایی | maggiore | ||
مرتبط | بزرگ، اعظم، بزرگتر، ارشد، کبیر، اصلی، نیرومند، با اهمیت، تمام، پیشتاز، مقدم، پیشین، قابل توجه، معنی دار، حاکی از، ژرف، اولیه، ابتدایی، مقدماتی، نخستین، پر اهمیت، خطیر، ضروری، اساسی، ذاتی، واجب، غالب، مسلط، برتر، حکمفرما، نافذ، نخست، اول، عالی، جذاب، درجه یک، بسیار خوب، ممتاز، شگرف، فاخر، شایان، پر مایه، فوقانی، شبکه، تور، توری، دام، تار عنکبوت، اسانس، ذات، ماهیت، گوهر، عین | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «عمده» در زبان فارسی به معنای اصلی، بیشتر و عمدهترین چیزها به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، به نکات زیر توجه کنید:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه «عمده» به درستی و به طور موثق در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | عمده | ||
معادل ابجد | 119 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | 'omde | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (اسم، صفت) [عربی: عمدَة] | ||
مختصات | (عُ مْ دِ) [ ع . عمدة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | 'omde | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی عمده | ||
پخش صوت |
بزرگ و کلان، مقدار کلي و بسيار از هر چيز کلمه «عمده» در زبان فارسی به معنای اصلی، بیشتر و عمدهترین چیزها به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، به نکات زیر توجه کنید: نوع کلمه: "عمده" صفت است و میتواند به عنوان صفت برتر یا صفت عمومی استفاده شود. میتوان آن را در جملات توصیفی بکار برد. جملات: نحوه نوشتن: این کلمه به صورت «عمده» و با حروف فارسی نوشته میشود و نیازی به هیچگونه علامت یا تغییر خاصی ندارد. ترکیبها: "عمده" میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود: نگارش درست: همانطور که گفته شد، دقت کنید که این کلمه به درستی و بدون اشتباهات املایی نوشته شود. با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه «عمده» به درستی و به طور موثق در نوشتار خود استفاده کنید.
1- اصلي، برجسته، بسزا، مهم
2- كلي
جزيي
major, main, chief, leading, significant, primary, important, key, essential, principal, dominant, staple, predominant, prime, copacetic, excellent, considerable, head, net, essence
رئيسي، كبير، رائد، أكبر، أساسي، راشد، الشئ الأهم، عظيم، أسمى، الرائد، الراشد، رائد رتبة عسكرية، تخصص في الدراسة، السلم الكبير
ana
majeur
wesentlich
importante
maggiore
بزرگ، اعظم، بزرگتر، ارشد، کبیر، اصلی، نیرومند، با اهمیت، تمام، پیشتاز، مقدم، پیشین، قابل توجه، معنی دار، حاکی از، ژرف، اولیه، ابتدایی، مقدماتی، نخستین، پر اهمیت، خطیر، ضروری، اساسی، ذاتی، واجب، غالب، مسلط، برتر، حکمفرما، نافذ، نخست، اول، عالی، جذاب، درجه یک، بسیار خوب، ممتاز، شگرف، فاخر، شایان، پر مایه، فوقانی، شبکه، تور، توری، دام، تار عنکبوت، اسانس، ذات، ماهیت، گوهر، عین