عمومی
license
98
1667
100
معنی کلمه عمومی
معنی واژه عمومی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- عام، عميم، كلي، همگاني 2- اشتراكي، جمعي، مشترك 3- متداول، مرسوم | ||
متضاد | خصوصي | ||
انگلیسی | public, general, universal, common, popular, generic, prevailing, overt, encyclical, exoteric, rife | ||
عربی | جمهور، شعب، حضور، جمهور المطرب، مستمع، عام، عمومي، علني، شعبي، شهير، شائع، اجتماعي | ||
ترکی | genel | ||
فرانسوی | général | ||
آلمانی | allgemein | ||
اسپانیایی | general | ||
ایتالیایی | generale | ||
مرتبط | همگانی، اجتماعی، ملی، همگان، اشکار، کلی، جامع، معمولی، جهانی، فراگیر، مشترک، عادی، محبوب، مشهور، خلقی، عوامانه، نوعی، جنسی، وابسته به تیره، غالب، واضح، معلوم، نپوشیده، فاش، وابسته به بخشنامه پاپ، بدست چند نفر گشته، زود فهم، قابل فهم عوام، مملو، شایع، پر، زیاد، عموم | ||
واژه | عمومی | ||
معادل ابجد | 166 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'omumi | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت نسبی، منسوب به عموم) [عربی. فارسی] | ||
مختصات | (عُ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) | ||
آواشناسی | 'omumi | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی عمومی | ||
پخش صوت |
در تازي نيامده امرکانيک همگاني
(صفت) منسوب به عموم آنچه که
متعلق و مربوط به عموم باشد همگاني :
تعليمات عمومي .
1- عام، عميم، كلي، همگاني
2- اشتراكي، جمعي، مشترك
3- متداول، مرسوم
خصوصي
public, general, universal, common, popular, generic, prevailing, overt, encyclical, exoteric, rife
جمهور، شعب، حضور، جمهور المطرب، مستمع، عام، عمومي، علني، شعبي، شهير، شائع، اجتماعي
genel
général
allgemein
general
generale
همگانی، اجتماعی، ملی، همگان، اشکار، کلی، جامع، معمولی، جهانی، فراگیر، مشترک، عادی، محبوب، مشهور، خلقی، عوامانه، نوعی، جنسی، وابسته به تیره، غالب، واضح، معلوم، نپوشیده، فاش، وابسته به بخشنامه پاپ، بدست چند نفر گشته، زود فهم، قابل فهم عوام، مملو، شایع، پر، زیاد، عموم