عنفوان
licenseمعنی کلمه عنفوان
معنی واژه عنفوان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آغاز، ابتدا، اوان، اوايل، اول، بدايت، بدو، شروع | ||
متضاد | اختتام، پايان | ||
انگلیسی | well | ||
عربی | جيد، تماما، إلى حد بعيد، كما يجب، بئر، ينبوع، مورد، حفرة عمودية عميقة، حجيرة حول مضخات السفينة، مقصورة المحامين، وعاء لسائل، حسن، معافى، دفق، تفجر، حسنًا | ||
ترکی | şiddet | ||
فرانسوی | les violences | ||
آلمانی | die gewalt | ||
اسپانیایی | la violencia | ||
ایتالیایی | la violenza | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "عنفوان" به معنای اوج جوانی یا زمان اوج نیرو و طراوت است و در متون ادبی و رسمی فارسی به کار میرود. برای استفاده درست از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی، نکات زیر را در نظر داشته باشید:
با رعایت این نکات، میتوانید بهدرستی از کلمه "عنفوان" در نوشتار و گفتار خود بهره ببرید. | ||
واژه | عنفوان | ||
معادل ابجد | 257 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | 'onfovān | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] | ||
مختصات | (عُ فُ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | 'onfovAn | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی عنفوان | ||
پخش صوت |
- 1 پتيسار آغازه کلمه "عنفوان" به معنای اوج جوانی یا زمان اوج نیرو و طراوت است و در متون ادبی و رسمی فارسی به کار میرود. برای استفاده درست از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی، نکات زیر را در نظر داشته باشید: جایگاه کلمه: "عنفوان" معمولاً در جملات توصیفی به کار میرود. توجه کنید که با کلماتی مانند "در" یا "به" ترکیب میشود و جملاتی نظیر "در عنفوان جوانی" یا "به عنفوان زندگی" را میسازد. نقش کلمه: "عنفوان" اسم است و میتواند به عنوان اسم فاعل یا مفعول در جمله مورد استفاده قرار گیرد. مثلاً: "او در عنفوان جوانی به موفقیتهای زیادی دست یافت." تفاوت با کلمات مشابه: ممکن است با کلمات مشابهی مانند "جوانی" یا "بلوغ" اشتباه گرفته شود. دقت کنید که "عنفوان" به معنای اوج و زمان خاصی از جوانی است. هنگام استفاده از صفات: ممکن است بخواهید صفاتی را به "عنفوان" نسبت دهید. به عنوان مثال: "عنفوان شاداب" یا "عنفوان پرشور". در این صورت، به توافق در جنس و عدد توجه داشته باشید. با رعایت این نکات، میتوانید بهدرستی از کلمه "عنفوان" در نوشتار و گفتار خود بهره ببرید.
- 2 آغاز جواني - 3 انگور اب
آبي که بي فشردن از انگور روان شود
(اسم) - 1 اول جواني اول شباب
- 2 اول هر چيز .
آغاز، ابتدا، اوان، اوايل، اول، بدايت، بدو، شروع
اختتام، پايان
well
جيد، تماما، إلى حد بعيد، كما يجب، بئر، ينبوع، مورد، حفرة عمودية عميقة، حجيرة حول مضخات السفينة، مقصورة المحامين، وعاء لسائل، حسن، معافى، دفق، تفجر، حسنًا
şiddet
les violences
die gewalt
la violencia
la violenza