عود
licenseمعنی کلمه عود
معنی واژه عود
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بازگشت، برگشت، رجعت، نكس 2- بربط، ساز | ||
انگلیسی | recurrence, relapse, lute, reversion, regression, recidivism, backset, recrudescence, reference | ||
عربی | تكرار، عودة، تواتر، رجوع، ظهور جديد | ||
ترکی | tekrarlama | ||
فرانسوی | récurrence | ||
آلمانی | wiederauftreten | ||
اسپانیایی | reaparición | ||
ایتالیایی | ricorrenza | ||
مرتبط | باز رخداد، باز گشت، رویدادن مجدد، خاصیت بازگشت، حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری، رجوع، ترجمه مجدد، برگشتگی بعقب، سیر قهقرایی، بسرفت، بازگشت به، تکرار جنایات، بازداشت، عقب زنی، وارونه، مکی، تجدید، ظهور مجدد، عود مرض، برگشتگی | ||
واژه | عود | ||
معادل ابجد | 80 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | 'ud | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] | ||
مختصات | (اِ.) | ||
آواشناسی | 'owd | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی عود | ||
پخش صوت |
برگرديدن و بازگشتن، رد کردن، مراجعت
چوب،
نام چوبي است سياهرنگ که به جهت بخور سوزانند و بويهاي خوش دهد
1- بازگشت، برگشت، رجعت، نكس
2- بربط، ساز
recurrence, relapse, lute, reversion, regression, recidivism, backset, recrudescence, reference
تكرار، عودة، تواتر، رجوع، ظهور جديد
tekrarlama
récurrence
wiederauftreten
reaparición
ricorrenza
باز رخداد، باز گشت، رویدادن مجدد، خاصیت بازگشت، حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری، رجوع، ترجمه مجدد، برگشتگی بعقب، سیر قهقرایی، بسرفت، بازگشت به، تکرار جنایات، بازداشت، عقب زنی، وارونه، مکی، تجدید، ظهور مجدد، عود مرض، برگشتگی