غازی
licenseمعنی کلمه غازی
معنی واژه غازی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- جنگجو، جهادگر، مبارز، مجاهد 2- رسن باز، طناب باز، معركه گير 3- لقمه بزرگ | ||
انگلیسی | goose, cottonwool, rent, slit, slot, stiver, widgeon, ghazi | ||
عربی | أوز، إوز، وزة، ساذج، أوزة | ||
ترکی | gazi | ||
فرانسوی | ghazi | ||
آلمانی | ghazi | ||
اسپانیایی | ghazi | ||
ایتالیایی | ghazi | ||
مرتبط | غاز، اتو، قاز، ماده غاز، گوشت غاز، ساده لوح واحمق، اجاره، کرایه، مال الاجاره، پارگی، پرداخت اقساطی، شکاف، چاک، روزنه، درز، رخ، کلون در، چفت در، پشیز، ذره، انواع اردک های ابی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "غازی" به معنای نوعی پرنده و همچنین به معنای جنگجو یا سرباز است و میتواند در زمینههای مختلف به کار رود. در زیر چند قاعده نگارشی و زبانی مربوط به این واژه آمده است:
در نهایت، توجه به قواعد و نکات نگارشی میتواند به زیبایی و دقت نوشتار شما کمک کند. | ||
واژه | غازی | ||
معادل ابجد | 1018 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | qāzi | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] [قدیمی] | ||
مختصات | (ص .) | ||
آواشناسی | qAzi | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی غازی | ||
پخش صوت |
مرد پيکار و با دشمن دين کارزار کننده ، جنگجو کلمه "غازی" به معنای نوعی پرنده و همچنین به معنای جنگجو یا سرباز است و میتواند در زمینههای مختلف به کار رود. در زیر چند قاعده نگارشی و زبانی مربوط به این واژه آمده است: نگارش صحیح: کلمه "غازی" باید با "غ" و "ی" کوچک نوشته شود. حتماً توجه داشته باشید که "غ" بهدرستی نوشته شود. زبانشناسی: این کلمه از لحاظ شکل و ساختاربه گونهای است که میتوان آن را به عنوان اسم خاص یا عام استفاده کرد. به عنوان مثال: "غازی" به عنوان یک اسم خاص میتواند به نام یک فرد یا لقب یک شخصیت تاریخی نیز اطلاق شود. جمعسازی: جمع این کلمه "غازها" است. در اینجا، "غازیان" نیز به عنوان جمع غیرقابل شمارش برای اشاره به گروهی از غازها میتواند استفاده شود. استفاده در جملات: هنگام استفاده از این کلمه در جملات، به جایگاه آن دقت کنید. به عنوان مثال: در نهایت، توجه به قواعد و نکات نگارشی میتواند به زیبایی و دقت نوشتار شما کمک کند.
1- جنگجو، جهادگر، مبارز، مجاهد
2- رسن باز، طناب باز، معركه گير
3- لقمه بزرگ
goose, cottonwool, rent, slit, slot, stiver, widgeon, ghazi
أوز، إوز، وزة، ساذج، أوزة
gazi
ghazi
ghazi
ghazi
ghazi
غاز، اتو، قاز، ماده غاز، گوشت غاز، ساده لوح واحمق، اجاره، کرایه، مال الاجاره، پارگی، پرداخت اقساطی، شکاف، چاک، روزنه، درز، رخ، کلون در، چفت در، پشیز، ذره، انواع اردک های ابی