غده
licenseمعنی کلمه غده
معنی واژه غده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آژخ، تومور، دژپيه، دشپيل | ||
انگلیسی | gland,tumor,node,lump,knot,wen,tumour | ||
عربی | غدة | ||
ترکی | bez | ||
فرانسوی | glande | ||
آلمانی | drüse | ||
اسپانیایی | glándula | ||
ایتالیایی | ghiandola | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «غده» در زبان فارسی به معنای نوعی بافت یا موجود زنده است که میتواند مواد شیمیایی خاصی تولید کند و معمولاً در زمینههای پزشکی و زیستشناسی استفاده میشود. برای استفاده صحیح و نگارشی از این کلمه، نکات زیر را در نظر بگیرید:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه «غده» بهطور صحیح و مؤثر در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | غده | ||
معادل ابجد | 1009 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | qodde | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: غدَّة، جمع: غدود و غُدَد] | ||
مختصات | (غُ دِّ) [ ع . غدة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | qodde | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی غده | ||
پخش صوت |
تکه گوشت مانند پيه به اندازه فندق يا بزرگتر که در کلمه «غده» در زبان فارسی به معنای نوعی بافت یا موجود زنده است که میتواند مواد شیمیایی خاصی تولید کند و معمولاً در زمینههای پزشکی و زیستشناسی استفاده میشود. برای استفاده صحیح و نگارشی از این کلمه، نکات زیر را در نظر بگیرید: نویسهگردانی: کلمه «غده» یک کلمه فارسی است که بهصورت «غ» و «د» نوشته میشود و از نظر نگارشی باید به املای صحیحش پایبند باشید. نحوه استفاده: در جملات، میتوانید از «غده» در ترکیبهای مختلف استفاده کنید، مانند «غدهی تیروئید»، «غدههای داخلی» و غیره. توجه به تعداد: اگر صحبت از یک غده است، از «غده» و اگر به چند غده اشاره میکنید، از «غدهها» استفاده کنید. مفاهیم مرتبط: گاهی ممکن است به ویژگیها یا عملکردهای غدهها اشاره کنید (مثلاً: غدهها ترشحات هورمونی تولید میکنند). با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه «غده» بهطور صحیح و مؤثر در نوشتار خود استفاده کنید.
زير پوست ميان گوشت پيدا گردد ولي درد ندارد
آژخ، تومور، دژپيه، دشپيل
gland,tumor,node,lump,knot,wen,tumour
غدة
bez
glande
drüse
glándula
ghiandola