غرش کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه غرش کردن
معنی واژه غرش کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | boom, roar, thunder, rown | ||
عربی | ازدهار، ذراع التطويل، اتساع، هدير، ذراع المرفاع، ميكروفون، سلسلة حديدية، مرشد الطائرة، دوى، ازدهر، أعلن بدوى، هدر، إندفع بدوى، طن، أز، روج لقضية، فقاعة | ||
مرتبط | غریدن، غریو کردن، بسرعت درقیمت ترقی کردن، توسعه یافتن، خروشیدن، داد زدن، داد کشیدن، خرناس کشیدن، رعد زدن، آسمان غرش کردن، با صدای رعد اسا ادا کردن | ||
واژه | غرش کردن | ||
معادل ابجد | 1774 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی غرش کردن | ||
پخش صوت |
آواز مهيب بر آوردن غريدن .
boom, roar, thunder, rown
ازدهار، ذراع التطويل، اتساع، هدير، ذراع المرفاع، ميكروفون، سلسلة حديدية، مرشد الطائرة، دوى، ازدهر، أعلن بدوى، هدر، إندفع بدوى، طن، أز، روج لقضية، فقاعة
غریدن، غریو کردن، بسرعت درقیمت ترقی کردن، توسعه یافتن، خروشیدن، داد زدن، داد کشیدن، خرناس کشیدن، رعد زدن، آسمان غرش کردن، با صدای رعد اسا ادا کردن