غرغره
licenseمعنی کلمه غرغره
معنی واژه غرغره
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | gargle, gargling, pulley, spool, garger | ||
عربی | الغرغرة | ||
ترکی | gargara | ||
فرانسوی | gargarisme | ||
آلمانی | gurgeln | ||
اسپانیایی | gárgaras | ||
ایتالیایی | fare i gargarismi | ||
مرتبط | گلو شویی، قرقره، چرخ چه، چرخک، هر چیزی شبیه قرقره، ماسوره | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "غرغره" در زبان فارسی به معنای صدای غرش یا صدای شبیه به آن است و به طور خاص به صدای آب یا چیز دیگری که در حال حرکت یا جوشیدن است، اشاره دارد. همچنین این واژه ممکن است در برخی محاورات به معنای شکایت یا نارضایتی نیز به کار رود. در نگارش و استفاده از این کلمه، رعایت چند نکته مهم است:
اگر به جزئیات بیشتری در خصوص کاربرد یا ساختار این کلمه نیاز دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم. | ||
واژه | غرغره | ||
معادل ابجد | 2405 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | qarqare | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) ‹خرخره› (زیستشناسی) [قدیمی] | ||
مختصات | ( ~ .) [ ع . ] (مص ل .) | ||
آواشناسی | qerqere | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی غرغره | ||
پخش صوت |
پارسي است و آن را به نادرست کلمه "غرغره" در زبان فارسی به معنای صدای غرش یا صدای شبیه به آن است و به طور خاص به صدای آب یا چیز دیگری که در حال حرکت یا جوشیدن است، اشاره دارد. همچنین این واژه ممکن است در برخی محاورات به معنای شکایت یا نارضایتی نیز به کار رود. در نگارش و استفاده از این کلمه، رعایت چند نکته مهم است: نوشتار صحیح: اطمینان حاصل کنید که کلمه "غرغره" به شکل درست نوشته شده است و همچنین از نوشتن آن با حروف بیشتری مانند "غرغرره" پرهیز کنید. استفاده در جملات: کلمه "غرغره" را میتوان در جملات مختلف استفاده کرد. مثال: «صدای غرغرهٔ آب در جویبار به گوش میرسید.» قواعد نگارشی: در نگارش، به قواعد نگارشی و استفاده درست از نشانهها (مثل ویرگول، نقطه، و غیره) توجه کنید. اگر به جزئیات بیشتری در خصوص کاربرد یا ساختار این کلمه نیاز دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم.
قرقره نويسند و گويند چرخه
پارسي تازي گشته از واژه هاي
خرخره سر گلو از سوي دهان و
از واژه ي خرخر آوايي که از دولاب
هنگام چرخاندن غرغره بر آيد
آب در گلو گرداندن غرغره کردن
- 1 چينه دان - 2 سفيدي پيشاني
مفرد غرغره يک مرغ شاخدار
gargle, gargling, pulley, spool, garger
الغرغرة
gargara
gargarisme
gurgeln
gárgaras
fare i gargarismi
گلو شویی، قرقره، چرخ چه، چرخک، هر چیزی شبیه قرقره، ماسوره