غلط کردن
licenseمعنی کلمه غلط کردن
معنی واژه غلط کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | زائف، كاذب، مزور، خادع، مستعار، غادر، عثرة، ناشز، خائن، شكلي، إضافي، كذاب، متكلف، مخادع، فاسد، كذبة، بزور، على نحو غادر، خطأ شنيع | ||
واژه | غلط کردن | ||
معادل ابجد | 1313 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی غلط کردن | ||
پخش صوت |
- 1 خطا کردن به خطا رفتن
اشتباه کردن - 2 در تداول در مقام دشنام
استعمال شود : غلط کرداين کار را کرد .
يا غلط کردم . سخت پشيمانم ديگر
اين کار را نمي کنم . يا غلط کردن راه .
گم کردن آن گمراه شدن .
زائف، كاذب، مزور، خادع، مستعار، غادر، عثرة، ناشز، خائن، شكلي، إضافي، كذاب، متكلف، مخادع، فاسد، كذبة، بزور، على نحو غادر، خطأ شنيع