جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

qeyz
wrath  |

غیظ

معنی: بخشم آوردن، خشمناک شدن
280 | 0
مترادف: 1- برافروختگي، خشم، غضب 2- بغض، قهر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی: غَیظ]
مختصات: (غِ یْ ظْ) [ ع . ]
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: qeyz
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 1910
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
wrath | anger , fury , indignation , rage , dudgeon , resentment , tantrum , grave
ترکی
sinirli
فرانسوی
en colère
آلمانی
wütend
اسپانیایی
enojado
ایتالیایی
arrabbiato
عربی
غيظ | حنق , غضب شديد , عقاب إلاهي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "غیظ" به معنای خشم و غضب است و در زبان فارسی از نظر نگارشی و قواعدی با نکات زیر همراه است:

  1. نحوه نوشتن: کلمه "غیظ" به صورت صحیح و با توجه به قواعد املایی فارسی نوشته می‌شود. این کلمه دارای دو حرف و یک علامت حرکتی (زیر یک حرف) است.

  2. تلفظ: تلفظ صحیح آن به صورت "غَیْظ" است. حرف "غ" در اینجا می‌تواند به عنوان همزه در نظر گرفته شود و در زبان فارسی معمولاً به شکل غین تلفظ می‌شود.

  3. نوع کلمه: "غیظ" یک اسم است و به حالت‌های متفاوتی می‌تواند صرف شود.

  4. ترکیب‌ها و عبارات: این کلمه معمولاً در ترکیب با کلمات دیگر برای بیان خشم و غضب استفاده می‌شود، مثلاً "غیظ و غضب" یا "غیظ کردن".

  5. مسائل نگارشی: در متن‌های رسمی و ادبی و شعر، این کلمه می‌تواند به عنوان یک واژه توصیفی یا عاطفی به کار رود.

  6. آداب زبانشناسی: مانند دیگر کلمات، باید از استفاده نابجا و نادرست این کلمه در نوشتن پرهیز کرد و تنها در مواقعی به کار برد که معنا و مفهوم آن دقیقاً مورد نیاز باشد.

اگر پرسشی خاص در مورد کاربرد یا نکات نگارشی بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. وقتی که او به کلمات ناپسند اشاره کرد، غیظ در چهره‌ام موج زد.
  2. غیظ او به حدی رسید که نتوانست احساساتش را کنترل کند و شروع به فریاد زدن کرد.
  3. در لحظه‌ای که او بی‌احترامی کرد، غیظ همه دوستانش را برانگیخت و شرایط را به تنش کشید.

واژگان مرتبط: اوقات تلخی زیاد، عصبانیت، براشفتگی، ستیز، شدت، اضطراب، هیجان شدید و تند، خلم، میل مفرط، الهام، دیوانگی، رنجش، اوقات تلخی، دسته خنجر، کج خلقی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری