فاخته
licenseمعنی کلمه فاخته
معنی واژه فاخته
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | صلصل، طوقي، قمري، كوكو | ||
انگلیسی | cuckoo, dove, ringdove | ||
عربی | أبله، أحمق، وقواقي، الوقوقة صوت الوقواق، وقواق طائر، كرر على نحو رتيب، وقوق، الوقواق | ||
ترکی | guguk kuşu | ||
فرانسوی | coucou | ||
آلمانی | kuckuck | ||
اسپانیایی | cuco | ||
ایتالیایی | cuculo | ||
مرتبط | غوغو، قمری، کبوتر جنگلی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "فاخته" در زبان فارسی به معنای نوعی پرنده است که به دلیل صدای خاص و خوشایندش شناخته میشود. در استفاده از این کلمه، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
به طور کلی، "فاخته" یک کلمه زیبا و فرهنگی در زبان فارسی است که در اشعار و ادبیات با معانی عمیق به کار میرود. | ||
واژه | فاخته | ||
معادل ابجد | 1086 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | fāxte | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: فاخِتَه] | ||
مختصات | (خْ تِ) [ ع . فاختة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | fAxte | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی فاخته | ||
پخش صوت |
- 1 کوکو کبوک کلمه "فاخته" در زبان فارسی به معنای نوعی پرنده است که به دلیل صدای خاص و خوشایندش شناخته میشود. در استفاده از این کلمه، میتوان به نکات زیر توجه کرد: نحوه نگارش: کلمه "فاخته" به همین شکل نوشته میشود و حروف آن به درستی باید به کار رود. جنس کلمه: "فاخته" به عنوان یک اسم مؤنث در زبان فارسی مورد استفاده قرار میگیرد. جمع بستن: برای جمع بستن این کلمه، میتوان از "فاختهها" استفاده کرد، که در اینجا پسوند جمع "ها" به آن افزوده شده است. استفاده مجازی: در ادب فارسی، کلمه "فاخته" گاهی به عنوان نماد زیبایی و لطافت مورد استفاده قرار میگیرد و ممکن است در شعر و نثر به کار رود. ضبط صوت: در نوشتار و گفتار، باید به تلفظ صحیح کلمه توجه شود تا صدای آن به درستی منتقل شود. تلفظ صحیح این کلمه به صورت "فاخته" است. به طور کلی، "فاخته" یک کلمه زیبا و فرهنگی در زبان فارسی است که در اشعار و ادبیات با معانی عمیق به کار میرود.
- 2 زبانزدي در خنياي باستاني
(اسم) کوکو - 2 اصل يازدهم از هفده
بحر اصول موسيقي قديم فاخته
قديم فاخته ضرب و آنرا با انواع
گوناگون : فاخته ثقيل فاخته
صغير و فاخته کبير تقسيم کنند .
صلصل، طوقي، قمري، كوكو
cuckoo, dove, ringdove
أبله، أحمق، وقواقي، الوقوقة صوت الوقواق، وقواق طائر، كرر على نحو رتيب، وقوق، الوقواق
guguk kuşu
coucou
kuckuck
cuco
cuculo
غوغو، قمری، کبوتر جنگلی