جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

farbeh
fat  |

فربه

معنی: چاق، سمين، پروار، پرگوشت
241 | 0
مترادف: پرگوشت، پروار، تناور، تنومند، چاق، درشت، ستبر، سمين، گوشتالو، لحيم
متضاد: لاغر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [پهلوی: farpīh، مقابلِ لاغر] ‹فربی›
مختصات: (فَ بِ) [ په . ] (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: farbe
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 287
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
fat | beefy , corpulent , tubby , plump , obese , fleshy , strong , hard , heavy , pursy , serious
ترکی
yağ
فرانسوی
graisse
آلمانی
fett
اسپانیایی
gordo
ایتالیایی
grasso
عربی
دهن | شحم , بدانة , زبدة , سمن سمنة , صفوة , سمين , ممتلئ , خصب , ضخم , ثري , مربح , أحمق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "فربه" در زبان فارسی به معنای "چاق" یا "پرچربی" است و معمولاً در توصیف افراد یا موجودات استفاده می‌شود. در نگارش و به کارگیری این کلمه، چند نکته قاعده‌ای و نگارشی وجود دارد:

  1. نوشتار صحیح: حتماً از نوشتن کلمه "فربه" به همین شکل اطمینان حاصل کنید و به سراغ اشکال نادرست نروید.

  2. استفاده در جملات: این کلمه می‌تواند در جملات مختلف به کار برود. برای مثال: "او یک فرد فربه است." یا "این گربه فربه به نظر می‌رسد."

  3. مفاهیم مرتبط: ممکن است در برخی متون، این کلمه با مفاهیم دیگر نظیر "پرخور" یا "چاقی" مرتبط شود. در چنین مواقعی دقت کنید که بافت جمله به درستی مفهوم را منتقل کند.

  4. سرویس دهی عاطفی: این کلمه ممکن است بار عاطفی یا توهین‌آمیز داشته باشد و در برخی موارد ممکن است به جای آن از اصطلاحات ملایم‌تری استفاده شود.

  5. نکات دستوری: "فربه" یک صفت است و می‌تواند قبل از اسم به کار برود. به عنوان مثال: "مرد فربه" یا "کتاب فربه".

با رعایت این نکات می‌توانید کلمه "فربه" را به درستی و به طور مؤثر در نگارش‌های خود به کار ببرید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. بعد از مدت‌ها تمرین و ورزش، او از فربه شدن خود راضی بود و احساس سلامت بیشتری می‌کرد.
  2. در جشن تولد، فربه‌بودن کیک به دلیل کرم و میوه‌های تازه، همه را مجذوب خود کرد.
  3. فربه شدن برخی از حیوانات در پارک به دلیل تغذیه نادرست و بی‌تحرکی است.

واژگان مرتبط: چرب، ضخیم، چربی دار، سمین، سفت، جسیم، خمره وار، بشکل وان، چاق و چله، گوشتی، گوشت دار، کوشتالو، بی استخوان، قوی، مستحکم، نیرومند، محکم، مقتدر، سخت، دشوار، مشکل، شدید، سنگین، زیاد، گران، ثمین، تنگ نفس، جدی، وخیم، مهم

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری