فرزند
licenseمعنی کلمه فرزند
معنی واژه فرزند
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آقازاده، اولاد، بچه، پور، رود، زاد، زاده، سليل، صبي، غلام، نسل، نورچشم، ولد | ||
متضاد | پدر | ||
انگلیسی | child, son, offspring, daughter, progeny, scion, issue, root, offset, shoot, sprout, produce, mac- | ||
عربی | طفل، طفلة، ابن، ابنة، قاصر، غلام، ثمرة، إنتاج، غر، بنت | ||
ترکی | çocuk | ||
فرانسوی | enfant | ||
آلمانی | kind | ||
اسپانیایی | niño | ||
ایتالیایی | bambino | ||
مرتبط | کودک، طفل، خردسال، پسر، سلاله، دختر، دودمان، اخلاف، قلمه، نهال، ترکه، شماره، موضوع، نشریه، نسخه، عمل، ریشه، پایه، اصل، عنصر، افست، چاپ افست، انحراف، چین، نقطه شروع مسابقه، انشعاب، رویش انشعابی، رویش شاخه، درد، حرکت تند و چابک، جوانه، شاخه، محصول | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "فرزند" در زبان فارسی به معنای فرزند، فرزند زاده یا اولاد است و در جملهها و متون مختلف بهطور گستردهای استفاده میشود. قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه به شرح زیر است:
با رعایت این نکات و قواعد، میتوانید به درستی از کلمه "فرزند" در نوشتار و گفتار استفاده کنید. | ||
واژه | فرزند | ||
معادل ابجد | 341 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | farzand | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: frazand] | ||
مختصات | (فَ زَ) [ په . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | farzand | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی فرزند | ||
پخش صوت |
ولد، نسل، پسرودختر، هر دو را گويند کلمه "فرزند" در زبان فارسی به معنای فرزند، فرزند زاده یا اولاد است و در جملهها و متون مختلف بهطور گستردهای استفاده میشود. قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه به شرح زیر است: جنس کلمه: "فرزند" یک اسم مذکر و مؤنث است، به این معنی که هم به پسر و هم به دختر اشاره میکند. جمع بندی: جمع کلمه "فرزند" به شکل "فرزندان" است. حالت اضافه: در حالت اضافه، کلمه "فرزند" به صورت "فرزندِ" نوشته میشود، مثل "فرزندِ خانواده". قید زمان: در جملاتی که به فرزند اشاره میشود، میتوان از قیدهای زمان مانند "امروز"، "فردا" و ... استفاده کرد. قید مکان: همچنین میتوان در جملات از قیدهای مکان مانند "در خانه" یا "در مدرسه" بهره برد. پیشوند و پسوند: این کلمه میتواند با استفاده از پسوندها و پیشوندهای مختلف ترکیب شود. به عنوان مثال: با رعایت این نکات و قواعد، میتوانید به درستی از کلمه "فرزند" در نوشتار و گفتار استفاده کنید.
آقازاده، اولاد، بچه، پور، رود، زاد، زاده، سليل، صبي، غلام، نسل، نورچشم، ولد
پدر
child, son, offspring, daughter, progeny, scion, issue, root, offset, shoot, sprout, produce, mac-
طفل، طفلة، ابن، ابنة، قاصر، غلام، ثمرة، إنتاج، غر، بنت
çocuk
enfant
kind
niño
bambino
کودک، طفل، خردسال، پسر، سلاله، دختر، دودمان، اخلاف، قلمه، نهال، ترکه، شماره، موضوع، نشریه، نسخه، عمل، ریشه، پایه، اصل، عنصر، افست، چاپ افست، انحراف، چین، نقطه شروع مسابقه، انشعاب، رویش انشعابی، رویش شاخه، درد، حرکت تند و چابک، جوانه، شاخه، محصول