جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
کلمه "فرض" در زبان فارسی به معنای انجام یک پیشفرض یا تصور است و در متون مختلف به کار میرود. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و نکاتی درباره استفاده از این کلمه اشاره میکنم:
نقطهگذاری: کلمه "فرض" معمولا در جملات به عنوان یک قید یا اسم استفاده میشود. باید توجه کرد که اگر در انتهای جمله باشد، نیاز به نقطهگذاری مناسب هست.
تلفظ: کلمه "فرض" به صورت "farz" تلفظ میشود و توجه به تلفظ درست در گفتار نیز اهمیت دارد.
استفاده صحیح در جملات: به طور مثال:
فرض کن که باران میبارد.
در فرض عدم همکاری، باید چه کاری انجام دهیم؟
ترکیبها: "فرض" میتواند با کلمات دیگر ترکیب شود، مثلاً:
فرضیه
فرض مورد نظر
نکات گرامری: زمانی که از "فرض" به عنوان اسم استفاده میشود، باید از لحاظ جمع و مفرد به آن توجه کرد. برای مثال، در صورتی که از فرضهای مختلف صحبت میکنید، به جمع آن اشاره شود.
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "فرض" به درستی در نوشتهها و گفتوگوها استفاده کرد. اگر سوال خاصی درباره قواعد نگارشی یا استفاده از این کلمه دارید، خوشحال میشوم که بیشتر کمک کنم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در فرض اینکه باران ببارد، سفر ما به روز دیگری موکول میشود.
فرض کنید که همهی افراد در جامعه مسئولیتپذیر شوند، آنگاه تغییرات مثبتی در زندگیمان ایجاد خواهد شد.
برای حل این مسئله، باید چندین فرض اولیه را در نظر بگیریم و سپس به نتیجهگیری بپردازیم.
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مرتبط: انگاشت، اتخاذ، قصد، فرضیه، قضیه فرضی، نهشته، برانگاشت، استنباط، احتمال، گستاخی، جسارت، انگاشتی، تعهد، وظیفه، التزام، تکلیف، ذمه، تخمین، خیال، ظن، خدمت، کار، عهده، بدهی، مسئوليت، بدهکاری، استعداد، دین، ضروری، اساسی، اصلی، ذاتی، بدون قید و شرط، مطلق، غیر مشروط، غیر شرطی، بلا شرط