فریاد
licenseمعنی کلمه فریاد
معنی واژه فریاد
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | بانگ، جيغ، خروش، دادوبيداد، زوزه، شيون، صيحه، ضجه، عربده، غريو، غلغله، فغان، غيه، ناله، نعره، نفير، ولوله، هياهو | ||
انگلیسی | cry, scream, shout, outcry, exclamation, whoop, call, clamor, shriek, noise, squawk, squeal, bawl, hollo, hue, squall, vociferance, vociferation, clamour | ||
عربی | صرخة، بكاء، هتاف، نحيب، نباح، شعار سياسي، صرخ، صاح، بكى، عج، نادى، أثار ضجة، تباكى، عوى، نبح، نعب، التمس، أذاع، أعلن عن، يبكي | ||
ترکی | bağırmak | ||
فرانسوی | crier | ||
آلمانی | schrei | ||
اسپانیایی | gritar | ||
ایتالیایی | grido | ||
مرتبط | گریه، بانگ، ناله، خروش، غریو، جیغ، ضجه، فریادرسی، فریاد رس، داد، فغان، حراج، بیداد، حرف ندا، صدای بلند مثل سرفه، صدای سیاهسرفه، صدای جغد و مانند آن، صدا، دعوت، ندا، احضار، سر و صدا، غوغا، طنین، اختلال، شلوغ، جیغ ممتمد، دعوا، داد و بیداد، رنگ، شکل، چرده، نما، تصویر، بوران، توفان، باد، باد بی سابقه و شدید، فریاد و نعره، زوزه، نعره | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "فریاد" در زبان فارسی به معنای صدای بلند و ندا دادن است و در ترکیب و جملات مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که در نوشتار رسمی و ادبی، باید به قواعد نگارشی و ساختار جملات دقت شود تا پیام به درستی منتقل شود. | ||
واژه | فریاد | ||
معادل ابجد | 295 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | faryād | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: friyāt] | ||
مختصات | (فَ) (اِ.) | ||
آواشناسی | faryAd | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی فریاد | ||
پخش صوت |
آواز بلندي که در دادخواهي و استعانت برآرند کلمه "فریاد" در زبان فارسی به معنای صدای بلند و ندا دادن است و در ترکیب و جملات مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: نحوه نگارش: کلمه "فریاد" به صورت درست باید با حرف "ف" و با حرف "ی" و "ا" و "د" نوشته شود. نوع کلمه: فریاد یک اسم است و میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا در ترکیبات دیگر در جملات استفاده شود. مثلاً: "فریاد او در سکوت شب شنیده شد." ترکیب با دیگر کلمات: کلمه "فریاد" میتواند با حرفهای اضافه، افعال و صفتها ترکیب شود. مثلاً: قلمرو معنایی: "فریاد" میتواند بیانگر احساسات مختلفی باشد، از جمله شادی، غم، ترس یا خشم. بنابراین باید در متن به دقت انتخاب شود. نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که در نوشتار رسمی و ادبی، باید به قواعد نگارشی و ساختار جملات دقت شود تا پیام به درستی منتقل شود.
بانگ، جيغ، خروش، دادوبيداد، زوزه، شيون، صيحه، ضجه، عربده، غريو، غلغله، فغان، غيه، ناله، نعره، نفير، ولوله، هياهو
cry, scream, shout, outcry, exclamation, whoop, call, clamor, shriek, noise, squawk, squeal, bawl, hollo, hue, squall, vociferance, vociferation, clamour
صرخة، بكاء، هتاف، نحيب، نباح، شعار سياسي، صرخ، صاح، بكى، عج، نادى، أثار ضجة، تباكى، عوى، نبح، نعب، التمس، أذاع، أعلن عن، يبكي
bağırmak
crier
schrei
gritar
grido
گریه، بانگ، ناله، خروش، غریو، جیغ، ضجه، فریادرسی، فریاد رس، داد، فغان، حراج، بیداد، حرف ندا، صدای بلند مثل سرفه، صدای سیاهسرفه، صدای جغد و مانند آن، صدا، دعوت، ندا، احضار، سر و صدا، غوغا، طنین، اختلال، شلوغ، جیغ ممتمد، دعوا، داد و بیداد، رنگ، شکل، چرده، نما، تصویر، بوران، توفان، باد، باد بی سابقه و شدید، فریاد و نعره، زوزه، نعره