فصل
license
98
1667
100
معنی کلمه فصل
معنی واژه فصل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- دوران، زمان، عهد، گاه، موسم، موعد، نوبت، وقت، هنگام 2- انفصال، برش، تفكيك، جداسازي، جدايي 3- باب، بخش، بند، ماده، مبحث، مقوله | ||
متضاد | وصل | ||
انگلیسی | season, chapter, article, book, clause, item | ||
عربی | موسم | ||
ترکی | mevsim | ||
فرانسوی | saison | ||
آلمانی | jahreszeit | ||
اسپانیایی | estación | ||
ایتالیایی | stagione | ||
مرتبط | قسمت، شعبه، مقاله، گفتار، فقره، کتاب، دفتر، سفر، فصل یاقسمتی از کتاب، شرط، جزء، قضیه، تکه، رقم، قطعه خبری | ||
واژه | فصل | ||
معادل ابجد | 200 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | fasl | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] | ||
مختصات | (فَ صْ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | fasl | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی فصل | ||
پخش صوت |
بخشي از کتاب يا رساله و معمولاً فصل را از باب
کوچکتر گيرند،
يک قسمت از چهار قسمت سال که بهار و تابستان و
پائيز و زمستان است گويند
1- دوران، زمان، عهد، گاه، موسم، موعد، نوبت، وقت، هنگام
2- انفصال، برش، تفكيك، جداسازي، جدايي
3- باب، بخش، بند، ماده، مبحث، مقوله
وصل
season, chapter, article, book, clause, item
موسم
mevsim
saison
jahreszeit
estación
stagione
قسمت، شعبه، مقاله، گفتار، فقره، کتاب، دفتر، سفر، فصل یاقسمتی از کتاب، شرط، جزء، قضیه، تکه، رقم، قطعه خبری