فلسفه
licenseمعنی کلمه فلسفه
معنی واژه فلسفه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- الهيات، حكمت 2- راز، سر | ||
انگلیسی | philosophy | ||
عربی | فلسفة، علم الفلسفة، حب الحكمة، هدوء، رباطة جأش | ||
ترکی | felsefe | ||
فرانسوی | philosophie | ||
آلمانی | philosophie | ||
اسپانیایی | filosofía | ||
ایتالیایی | filosofia | ||
مرتبط | حکمت، تجرد، وارستگی، بردباری | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "فلسفه" در زبان فارسی به معنای علم یا دانشی است که به بررسی اصول و موضوعات اساسی وجود، واقعیت، دانش، ارزش، عقل، و معانی میپردازد. در نگارش و استفاده از این کلمه، نکاتی وجود دارد که باید رعایت شود:
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "فلسفه" به درستی و به مناسبترین شکل ممکن استفاده کنید. | ||
واژه | فلسفه | ||
معادل ابجد | 255 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | falsafe | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: فلسفَة، معرب، مٲخوذ از یونانی] | ||
مختصات | (فَ لْ سَ فِ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | falsafe | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی فلسفه | ||
پخش صوت |
اصل کلمه ي يوناني و مرکب از دو جزء است: فيلوسس کلمه "فلسفه" در زبان فارسی به معنای علم یا دانشی است که به بررسی اصول و موضوعات اساسی وجود، واقعیت، دانش، ارزش، عقل، و معانی میپردازد. در نگارش و استفاده از این کلمه، نکاتی وجود دارد که باید رعایت شود: نوشتار درست: کلمه "فلسفه" باید به همین شکل نوشته شود و از اشتباهات املایی و نگارشی مانند "فلوسفه" پرهیز شود. رایج بودن: کلمه فلسفه معمولاً به صورت عمومی بدون هیچگونه پسوند یا پیشوندی استفاده میشود، اما میتوان از هرگونه ترکیب که با آن سازگار است استفاده کرد مانند «فلسفهی اخلاق» یا «فلسفهی سیاسی». استفاده در جملات: دقت کنید که کلمه "فلسفه" در جملات مختلف میتواند به شکلهای مختلف به کار رود. به عنوان مثال: سندیت و منابع: اگر در متنی علمی یا دانشگاهی از فلسفه اشاره میکنید، بهتر است به آثار فیلسوفان معتبر یا مباحث معتبر در این حوزه ارجاع دهید. با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "فلسفه" به درستی و به مناسبترین شکل ممکن استفاده کنید.
بمعني دوست و دوستدار و سوفيا بمعني حکايت،
علم بحقايق موجودات به اندازه توانائي بشر
1- الهيات، حكمت
2- راز، سر
philosophy
فلسفة، علم الفلسفة، حب الحكمة، هدوء، رباطة جأش
felsefe
philosophie
philosophie
filosofía
filosofia
حکمت، تجرد، وارستگی، بردباری