فول
licenseمعنی کلمه فول
معنی واژه فول
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| انگلیسی | full | ||
| عربی | كامل، مليء، حافل، شامل، زاخر، مزدحم، مطلق، متخم، منتفخ، شقيق، جمهوري، غني ب، أشبع، أصبح بدرا، مشى بالسرعة القصوى، ضربه في وجهة، من أصل معروف، بدر، ممتلىء | ||
| ترکی | fol | ||
| فرانسوی | fol | ||
| آلمانی | fol | ||
| اسپانیایی | fol | ||
| ایتالیایی | fol | ||
| مرتبط | پری | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "فول" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است و برای نگارش صحیح آن باید به چند نکته توجه کرد:
با رعایت این نکات، می‌توان از "فول" به صورت صحیح و مؤثر در نوشته‌ها و گفت‌وگوها استفاده کرد. | ||
| واژه | فول | ||
| معادل ابجد | 116 | ||
| تعداد حروف | 3 | ||
| تلفظ | fo[w]l | ||
| نقش دستوری | اسم | ||
| ترکیب | (اسم) [انگلیسی: foul] (ورزش) | ||
| آواشناسی | fol | ||
| الگوی تکیه | S | ||
| شمارگان هجا | 1 | ||
| منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
| نمایش تصویر | معنی فول | ||
| پخش صوت | |||
در اصطلاح فوتبال خطا کردن کلمه "فول" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است و برای نگارش صحیح آن باید به چند نکته توجه کرد: معنی و کاربرد: "فول" به معنی کامل و جامع در برخی محاوره‌ها و اصطلاحات به کار می‌رود. همچنین ممکن است به عنوان بخشی از کلمات ترکیبی یا نام‌ها استفاده شود (مثل "فولاد"، "فولکس‌واگن" و...). نوشتار صحیح: این کلمه باید به درست و با توجه به سیاق و مفهوم مورد نظر نوشته شود. به عنوان مثال، اگر از "فول" در معنای تمام یا کامل استفاده می‌کنید، توجه کنید که ممکن است در متن‌های رسمی نیاز به استفاده از کلمات معادل یا مناسب‌تری باشد. استفاده در جملات: هنگام استفاده از "فول" در جملات، توجه به ساختار گرامری جمله و هم‌نشینی با دیگر کلمات مهم است. مانند: "این محصول فول است" یا "او فول‌ترین اطلاعات را ارائه داد." قواعد نگارشی: اگر کلمه "فول" در سیاق خاصی (مثلاً به عنوان اسم، صفت یا فعل) به کار برود، باید به تطابق آن با دیگر اجزای جمله و قواعد نگارشی دقت کرد. با رعایت این نکات، می‌توان از "فول" به صورت صحیح و مؤثر در نوشته‌ها و گفت‌وگوها استفاده کرد.
پر و لبالب که در اصل کلمه انگليسي است
full
كامل، مليء، حافل، شامل، زاخر، مزدحم، مطلق، متخم، منتفخ، شقيق، جمهوري، غني ب، أشبع، أصبح بدرا، مشى بالسرعة القصوى، ضربه في وجهة، من أصل معروف، بدر، ممتلىء
fol
fol
fol
fol
fol
پری
