فوه
license
98
1667
100
معنی کلمه فوه
معنی واژه فوه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | food | ||
عربی | طعام، غذاء، قوت، أغذية أساسية | ||
واژه | فوه | ||
معادل ابجد | 91 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
مختصات | (فَ وَ) (اِ.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی فوه | ||
پخش صوت |
- 1 دهان - 2 دندان - 3 ديگ افزار
داربوي - 4 رنگ شکوفه
سخن گفتن
اين واژه را آنندراج در رده ي فوه
و فوه تازي دانسته پارسي است
برگه ي زر و نکره که زير نگين گذارند
تا بر رنگ و زيب آن بيفزايد
روناس از گياهان ششتره
ورق طلا و نقره و مانند آن که در زير
نگين گذارند تا صفا و رنگ آن بيفزايد :
ياقوت باده را فوه اي غير شعله نيست
ساقي به پيش شمع نگهدار شيشه را .
(اسم) روناس .
food
طعام، غذاء، قوت، أغذية أساسية