فهرست
licenseمعنی کلمه فهرست
معنی واژه فهرست
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | سياهه، صورت، ليست | ||
انگلیسی | list, roster, catalog, inventory, index, table, roll, schedule, registry, concordance, repertory, file, catalogue, contents | ||
عربی | قائمة، جدول، سجل، بيان، فهرس، انحراف، حرف، مجموعة، لائحة، عدد، درج في بيان، حرث الأرض | ||
ترکی | içindekiler | ||
فرانسوی | contenu | ||
آلمانی | inhalt | ||
اسپانیایی | contenido | ||
ایتالیایی | contenuti | ||
مرتبط | سیاهه، جدول، شیار، صورت، ریز، سیاهه وظایف، سیاهه نامه ها، کاتالوگ، کتاب فهرست، فهرست نامه، فهرست مدون، فهرست موجودی، فهرست اموال، دفتر دارایی، صورت کالا، شاخص، نمایه، سبابه، فهرست راهنما، راهنما، میز، سفره، لوح، کوهمیز، نورد، گردش، لوله، چرخش، غلتک، برنامه، برنامه زمانی، جدول زمانی، دفتر، دفتر ثبت اسناد، مطابقت، کشف اللغات، موافقت، هم اهنگی، تطبیق نامه، انبار، مخزن، پرونده، سوهان، ضبط، صف | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «فهرست» در زبان فارسی به معنای لیست یا فهرستنامة یک دسته از اطلاعات است. برای استفاده صحیح از این کلمه و نیز نگارش متنهایی که شامل این واژه هستند، قواعد زیر میتواند مفید باشد:
با رعایت این قوانین میتوانید از کلمه «فهرست» به درستی در متون خود استفاده کنید. | ||
واژه | فهرست | ||
معادل ابجد | 745 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | fehrest | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [معرب، مٲخوذ از پهلوی: pehrest، جمع: فهارس] | ||
مختصات | (فِ رِ) (اِ.) | ||
آواشناسی | fehrest | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی فهرست | ||
پخش صوت |
صورت اسامي چيزي کلمه «فهرست» در زبان فارسی به معنای لیست یا فهرستنامة یک دسته از اطلاعات است. برای استفاده صحیح از این کلمه و نیز نگارش متنهایی که شامل این واژه هستند، قواعد زیر میتواند مفید باشد: تطابق با جمع و مفرد: در استفاده از کلمه «فهرست»، باید به جمع و مفرد آن توجه کنید. جمع «فهرست» به صورت «فهرستها» میباشد. استفاده در جملات: این کلمه معمولاً در جملات به عنوان اسم و موضوع اصلی یا مفعول ظاهر میشود، مانند: فعلها و صفات مرتبط: در جملات میتوان از فعلهایی چون «تهیه کردن»، «تنظیم کردن»، «بررسی کردن» و صفات مختلف مانند «کامل»، «دقیق» و «جدید» استفاده کرد: نوشتن فهرست: اگر قصد دارید فهرستی از موارد را بهصورت نگارش شده ارائه دهید، میتوانید از شمارهگذاری یا Bullet points استفاده کنید تا خوانایی بهتر شود. با رعایت این قوانین میتوانید از کلمه «فهرست» به درستی در متون خود استفاده کنید.
سياهه، صورت، ليست
list, roster, catalog, inventory, index, table, roll, schedule, registry, concordance, repertory, file, catalogue, contents
قائمة، جدول، سجل، بيان، فهرس، انحراف، حرف، مجموعة، لائحة، عدد، درج في بيان، حرث الأرض
içindekiler
contenu
inhalt
contenido
contenuti
سیاهه، جدول، شیار، صورت، ریز، سیاهه وظایف، سیاهه نامه ها، کاتالوگ، کتاب فهرست، فهرست نامه، فهرست مدون، فهرست موجودی، فهرست اموال، دفتر دارایی، صورت کالا، شاخص، نمایه، سبابه، فهرست راهنما، راهنما، میز، سفره، لوح، کوهمیز، نورد، گردش، لوله، چرخش، غلتک، برنامه، برنامه زمانی، جدول زمانی، دفتر، دفتر ثبت اسناد، مطابقت، کشف اللغات، موافقت، هم اهنگی، تطبیق نامه، انبار، مخزن، پرونده، سوهان، ضبط، صف