قبه
licenseمعنی کلمه قبه
معنی واژه قبه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | بارگاه، گنبد | ||
انگلیسی | cupola, dome, knob, thole, knop, knurl, board | ||
عربی | قبة | ||
ترکی | kubbe | ||
فرانسوی | le dôme | ||
آلمانی | die kuppel | ||
اسپانیایی | el domo | ||
ایتالیایی | il duomo | ||
مرتبط | طاق، کلاهک، قلعه گرد، دستگیره، دکمه، دسته، برجستگی، گره، اهرم لوله توپ، چوب یا میله اهرم پارو، غنچه، لاوک، قلاب نخ، بر امدگی، کنگره، تپه، دانه، الت کنگره سازی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "قبه" در زبان فارسی به معنای گنبد یا دایرهای است که معمولاً در بالای ساختمانها قرار میگیرد. در نگارش و استفاده از این کلمه، رعایت برخی نکات قواعدی و نگارشی میتواند مفید باشد:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و به شکلی زیبا از کلمه "قبه" در نوشتار فارسی استفاده کنید. | ||
واژه | قبه | ||
معادل ابجد | 107 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | qobbe | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: قبَّة، جمع: قِباب و قُبَب] | ||
مختصات | (قُ بَّ) [ ع . قبة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | qobbe | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی قبه | ||
پخش صوت |
برآمدگي هر چيز را گويند، بارگاه بناي گرد برآورده ، کلمه "قبه" در زبان فارسی به معنای گنبد یا دایرهای است که معمولاً در بالای ساختمانها قرار میگیرد. در نگارش و استفاده از این کلمه، رعایت برخی نکات قواعدی و نگارشی میتواند مفید باشد: نوشتار درست: کلمه "قبه" را باید با همان املای درست و بدون تغییر حروف بنویسید. نکات دستوری: نکات نگارشی: با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و به شکلی زیبا از کلمه "قبه" در نوشتار فارسی استفاده کنید.
هر بناي بلند و گرد، گنبد، خرگاه
بارگاه، گنبد
cupola, dome, knob, thole, knop, knurl, board
قبة
kubbe
le dôme
die kuppel
el domo
il duomo
طاق، کلاهک، قلعه گرد، دستگیره، دکمه، دسته، برجستگی، گره، اهرم لوله توپ، چوب یا میله اهرم پارو، غنچه، لاوک، قلاب نخ، بر امدگی، کنگره، تپه، دانه، الت کنگره سازی