قبیل
licenseمعنی کلمه قبیل
معنی واژه قبیل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- جور، شبيه، گونه، مانند، مثل، نظير، نوع 2- جنس، قماش 3- جماعت، دسته، گروه | ||
انگلیسی | type, vacules | ||
عربی | نوع، نمط، طراز، صنف، نموذج، رمز، علامة، سمة، مثال، حروف مطبعية، حرف مطبعي، صورة أو كلام منقوش، حدد، طبع على الآلة الكاتبة، مثل سبقيا، يكتب | ||
ترکی | örneğin | ||
فرانسوی | tel que | ||
آلمانی | wie zum beispiel | ||
اسپانیایی | como | ||
ایتالیایی | ad esempio | ||
مرتبط | ماشین کردن، طبقه بندی کردن، با ماشین تحریر نوشتن، نوع خون را معلوم کردن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "قبیل" در زبان فارسی به مفهوم "نوع" یا "گروه" و "زمره" به کار میرود و میتواند به گروههای انسانی، اشیاء، یا ویژگیها اشاره کند. در نوشتار فارسی، رعایت قواعد نگارشی و استفاده صحیح از این کلمه اهمیت دارد. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی مرتبط با کلمه "قبیل" اشاره میکنم:
با رعایت این قواعد، میتوانید از کلمه "قبیل" به شکلی صحیح و مؤثر در متون فارسی استفاده کنید. | ||
واژه | قبیل | ||
معادل ابجد | 142 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | qabil | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] | ||
مختصات | (قَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | qabil | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی قبیل | ||
پخش صوت |
ظاهر و آشکارا، روياروي، کلمه "قبیل" در زبان فارسی به مفهوم "نوع" یا "گروه" و "زمره" به کار میرود و میتواند به گروههای انسانی، اشیاء، یا ویژگیها اشاره کند. در نوشتار فارسی، رعایت قواعد نگارشی و استفاده صحیح از این کلمه اهمیت دارد. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی مرتبط با کلمه "قبیل" اشاره میکنم: استفاده صحیح در جملات: کلمه "قبیل" معمولاً به صورت "از قبیل" استفاده میشود. به عنوان مثال: فاصلهگذاری: هنگام استفاده از "قبیل" در جملات، از فاصلهگذاری مناسب استفاده کنید تا مفهوم جمله روشنتر باشد. علامتگذاری: در صورت نیاز، از علامتهای نگارشی مانند ویرگول یا نقطه برای جدا کردن جملات استفاده کنید. توجه به معنی: در استفاده از "قبیل" دقت کنید که معنا و مفهوم جمله به درستی منتقل شود. به عنوان مثال: "مسائل از قبیل بهداشت و سلامت" به وضوح دستهای از موضوعات را معرفی میکند. با رعایت این قواعد، میتوانید از کلمه "قبیل" به شکلی صحیح و مؤثر در متون فارسی استفاده کنید.
کارگذار و بمعناي جماعت و گروه
1- جور، شبيه، گونه، مانند، مثل، نظير، نوع
2- جنس، قماش
3- جماعت، دسته، گروه
type, vacules
نوع، نمط، طراز، صنف، نموذج، رمز، علامة، سمة، مثال، حروف مطبعية، حرف مطبعي، صورة أو كلام منقوش، حدد، طبع على الآلة الكاتبة، مثل سبقيا، يكتب
örneğin
tel que
wie zum beispiel
como
ad esempio
ماشین کردن، طبقه بندی کردن، با ماشین تحریر نوشتن، نوع خون را معلوم کردن