قرمه
licenseمعنی کلمه قرمه
معنی واژه قرمه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | fricassee, charm | ||
عربی | قلى، فرم اللحم و يحمره، حمر، لحمة محمرة، لحمة مقلية | ||
ترکی | siyah | ||
فرانسوی | noir | ||
آلمانی | schwarz | ||
اسپانیایی | negro | ||
ایتالیایی | nero | ||
مرتبط | راگوی گوشت پرنده | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "قرمه" در زبان فارسی به معنای خورشت خاصی است که معمولاً با گوشت و حبوبات تهیه میشود. این کلمه به عنوان یک اسم خاص در غذاهای ایرانی شناخته میشود (مانند "قرمه سبزی"). برای استفاده درست از این واژه و نوشتن صحیح آن، چند نکته نگارشی و قاعدهای وجود دارد: قواعد نوشتاری:
نکات نگارشی:
امیدوارم این نکات به شما کمک کند! اگر سوال دیگری درباره استفاده یا نگارش کلمات فارسی دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم. | ||
واژه | قرمه | ||
معادل ابجد | 345 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | qorme | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [ترکی] ‹قارومه› | ||
مختصات | (قُ مِ) [ تر. ] (اِ.) | ||
آواشناسی | qorme | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی قرمه | ||
پخش صوت |
مفردقرم : يک چنارگون کلمه "قرمه" در زبان فارسی به معنای خورشت خاصی است که معمولاً با گوشت و حبوبات تهیه میشود. این کلمه به عنوان یک اسم خاص در غذاهای ایرانی شناخته میشود (مانند "قرمه سبزی"). برای استفاده درست از این واژه و نوشتن صحیح آن، چند نکته نگارشی و قاعدهای وجود دارد: نوشتن صحیح: کلمه "قرمه" باید با حرف "ق" و "ر" نوشته شود و در انتهای آن "ه" به کار رفته است. استفاده صحیح: در جملات میتوان از این کلمه بهعنوان اسم استفاده کرد: حروف بزرگ و کوچک: زمان استفاده از "قرمه" در ابتدای جمله، باید با حرف بزرگ شروع شود. امیدوارم این نکات به شما کمک کند! اگر سوال دیگری درباره استفاده یا نگارش کلمات فارسی دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم.
قرمه
پارسي ترکي گشته غرمج پختني است
ازگوشت و روغن وارزن اين واژه را برهان
سياهدانه دانسته سياهدانه غرمج
است 0 خورشي که اکنون غرمه (ياقرمه)
گويند همان غرمج است گدک زيچک
(اسم) - 1 گوشت ريزه ريزه کرده که
آن را تف دهند و سپس از آن خوراک
سازند يا در کوزه اي کرده سر آن را
محکم بندند و در مواقع ضرورت
از آن جهت تهيه خوراک
استفاده کنند و اين عمل در ده هاي
ايران متداول است - 2 گوشت بريان .
fricassee, charm
قلى، فرم اللحم و يحمره، حمر، لحمة محمرة، لحمة مقلية
siyah
noir
schwarz
negro
nero
راگوی گوشت پرندهقواعد نوشتاری:
نکات نگارشی: