قطع
licenseمعنی کلمه قطع
معنی واژه قطع
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- انقطاع، برش، جدايي، فك 2- بريده، جدا، گسسته، گسيخته 3- بريدن، گسستن، گسيختن 4- بريدگي، گسيختگي 5- قطعه 6- اندازه، قالب 7- يقين | ||
متضاد | وصل | ||
انگلیسی | cut,cutting,format,outage,disconnection,disruption,severance,rupture,dissection,resection,ablation,excision,scissors,tearing off,dismemberment,slack,abscission,concision,positivism | ||
عربی | قطع، قص، خفض، قطعة، جرح، شق، فصل، قلص، نقص، أوقف، اقتطع، سجل، ضرب بالكرة، قلم، شذب، صامد، طعن، أنهى، قناة، طبع على، سلك طريقا، حصة، اختصار، تجاهل، تفصيلة، جلدة، خليط، غلة، جلد، انتقاد، تجاهل شخص، تغيب عن الدرس، ضربة كرة سريعة، حصد، حز، كلام جارح للشعور، مقطوع، يقطع | ||
ترکی | kesmek | ||
فرانسوی | couper | ||
آلمانی | schneiden | ||
اسپانیایی | cortar | ||
ایتالیایی | taglio | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "قطع" در زبان فارسی میتواند به معانی مختلفی به کار رود و بسته به بافت جمله، قواعد نگارشی متفاوتی دارد. در زیر به برخی از نکات مربوط به استفاده و نگارش این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "قطع" به درستی و به شیوهای اصولی در نوشتههای خود استفاده کنید. | ||
واژه | قطع | ||
معادل ابجد | 179 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | qat' | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | ( ~ .) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | qat' | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی قطع | ||
پخش صوت |
بريدن و جدا کردن، قطعه کلمه "قطع" در زبان فارسی میتواند به معانی مختلفی به کار رود و بسته به بافت جمله، قواعد نگارشی متفاوتی دارد. در زیر به برخی از نکات مربوط به استفاده و نگارش این کلمه اشاره میکنم: نوع کلمه: "قطع" میتواند به عنوان اسم (به معنای توقف یا قطع شدن، مانند "قطع برق") و همچنین به عنوان فعل (به معنای قطع کردن، مانند "او قطع کرد") به کار رود. جملهسازی: هنگام استفاده از "قطع" در جملات، باید دقت کنید که از نظر معنایی و گرامری جملات صحیح باشند. مثلا: استفاده از نشانههای نگارشی: اگر "قطع" در ابتدای جمله قرار گیرد، باید با حرف بزرگ نوشته شود: عددی و مثالی: در برخی مواقع، "قطع" به عنوان قید نیز به کار میرود (مانند "قطعاً"، "قطعاً نه"). در این صورت، باید به قواعد مربوط به قیدها توجه شود. با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "قطع" به درستی و به شیوهای اصولی در نوشتههای خود استفاده کنید.
1- انقطاع، برش، جدايي، فك
2- بريده، جدا، گسسته، گسيخته
3- بريدن، گسستن، گسيختن
4- بريدگي، گسيختگي
5- قطعه
6- اندازه، قالب
7- يقين
وصل
cut,cutting,format,outage,disconnection,disruption,severance,rupture,dissection,resection,ablation,excision,scissors,tearing off,dismemberment,slack,abscission,concision,positivism
قطع، قص، خفض، قطعة، جرح، شق، فصل، قلص، نقص، أوقف، اقتطع، سجل، ضرب بالكرة، قلم، شذب، صامد، طعن، أنهى، قناة، طبع على، سلك طريقا، حصة، اختصار، تجاهل، تفصيلة، جلدة، خليط، غلة، جلد، انتقاد، تجاهل شخص، تغيب عن الدرس، ضربة كرة سريعة، حصد، حز، كلام جارح للشعور، مقطوع، يقطع
kesmek
couper
schneiden
cortar
taglio