جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
کلمه «قلنبه» به معنای بزرگ، حجیم، یا در برخی موارد به معنای شلوغ و غیرمنظم است. در نوشتار فارسی، به رعایت نکات زیر توجه کنید:
نوشتار صحیح: کلمه «قلنبه» باید به صورت صحیح و بدون غلط املایی نوشته شود.
استفاده در جملات: این کلمه معمولاً به عنوان صفت به کار میرود. مثلاً: «کتاب قلنبهای را خریدم» یا «ظاهر قلنبهاش به چشم میآید».
فاصله و نگارش: میان کلمه و دیگر کلمات، فاصله مناسب رعایت شود. مثلاً: «قلنبهی بزرگ» یا «کتاب قلنبهای».
علامتگذاری: در صورتی که این کلمه در جملهای تحکیدی یا توصیفی مورد استفاده قرار گیرد، استفاده از ویرگول یا دو نقطه میتواند به وضوح بیشتر کمک کند. مثلاً: «او دربارهی موضوع قلنبهای صحبت کرد: فرهنگ، تاریخ و جامعه».
زبان محاوره و نوشتاری: در زبان محاورهای، این کلمه ممکن است به طور غیررسمی و با لحنی صمیمیتر به کار برود، در حالی که در زبان نوشتاری باید دقت بیشتری در بیان آن داشت.
با رعایت این نکات، میتوانید کاربرد مناسب و مؤثری از کلمه «قلنبه» در نوشتهها و مکالمات خود داشته باشید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
کتاب قلنبهای که در دست داشتم، حاوی اطلاعات جالبی درباره تاریخ هنر بود.
او درباره این موضوع قلنبه صحبت کرد و همه ما را مجذوب توضیحاتش کرد.
قلنبه بودن برخی از پیشنهادات درباره پروژه، باعث شد تیم نتواند به راحتی تصمیمگیری کند.
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مرتبط: تکه، بر امدگی، توده، غده، کلوخه، درشت، نان بیضی شکلارد ذرت، نان شیر مال، کسیکه ورق بازی رابر میزند، بلوک، قطعه، جعبه قرقره، کنده، انسداد، سد، کند، قوز، ظن، گوژ، فشار با ارنج، کوهان، ضربت بر سر، دستیگره، سر، کسیکه از طبقات بالاباشد، ناصاف، موج دار، سنگین، ناهنجار، شل، باد کرده، ول، کیسهای متورم، پرشکوه، مطنطن، مشعشع، پرطمطراق، بلند، اغراق امیز، خیلی شیک، درجه یک، اعلی، عالی، گزاف، غلنبه، غلیظ، کلاله، کاکل، لخته شده، برجسته، ممتاز، واریز نشده، صدا دار، پر صدا، پرطنین، با آب و تاب، پادراز، دارای چوب پا، باشکوه، انباشته، گردن کلفت، سنگین وکندرو