قله
licenseمعنی کلمه قله
معنی واژه قله
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- اوج، چكاد، ذروه، ستيغ، راس، سر، سركوه، فراز، فرق، كله، نوك 2- سبو، كوزه | ||
متضاد | دامنه | ||
انگلیسی | peak, summit, top, crest, climax, point, knoll, culmination, vertex, zenith, acme, knap, pap, the summit | ||
عربی | قمة، قنة جبل، زاوية بارزة، ساعة الزروة، أعلى فترات الإستهلاك، أعلى درجة، هزيل، وصل القمة، بلغ القمة، هزل، تضاءل، حقق اعلى درجة | ||
ترکی | zirve | ||
فرانسوی | le sommet | ||
آلمانی | der gipfel | ||
اسپانیایی | la cumbre | ||
ایتالیایی | il vertice | ||
مرتبط | نوک، حد اکثر، ستیغ، منتها درجه، اعلی درجه، بالا، تاپ، تاج، طره، یال، کلاله، نقطه، نکته، مرحله، درجه، موضوع، نوک تپه، ماهور، تیزی یا برامدگی خاک از اب، حد اعلی، سمتالراس، فرق سر، بالاترین نقطه آسمان، بحران، منتها، مرتفعترین نقطه، بالای تپه، پشته، نوک پستان، ممه، خوراک نرم و رقیق، خمیر نرم، تفاله گوشت یا سیب | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "قله" در زبان فارسی به معنای بالاترین نقطه یک کوه یا بلندی استفاده میشود. برای استفاده صحیح از این کلمه، رعایت چند نکته نگارشی و قاعدهای اهمیت دارد:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و زیبایی از کلمه "قله" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | قله | ||
معادل ابجد | 135 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | qolle | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: قلَّة، جمع: قُلَل و قِلال] | ||
مختصات | ( ~ .) (اِ.) | ||
آواشناسی | qolle | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی قله | ||
پخش صوت |
بلندترين نقطه چيزي را گويند کلمه "قله" در زبان فارسی به معنای بالاترین نقطه یک کوه یا بلندی استفاده میشود. برای استفاده صحیح از این کلمه، رعایت چند نکته نگارشی و قاعدهای اهمیت دارد: جنس کلمه: "قله" یک اسم مؤنث است. بنابراین در جملات باید ضمایر و صفتها متناسب با مؤنث بودن آن انتخاب شوند. به عنوان مثال: «این قله بسیار زیبا است.» جمع بستن: جمع "قله" به صورت "قلهها" نوشته میشود. مثال: «قلهها در این منطقه بلند هستند.» مضاف و مضافالیه: در ترکیبها باید به همخوانی و تناسب بین مضاف و مضافالیه توجه شود. به عنوان مثال: «قلهٔ دماوند» (که در آن "دماوند" مضافالیه است) صحیح است. حروف اضافه: در استفاده از حروف اضافه، مانند "به"، "در" و "از"، باید دقت شود که ترکیب جملات روان و قابل فهم باشد. مثال: «ما به قله صعود کردیم.» با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و زیبایی از کلمه "قله" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
بلندترين نقطه چيزي
1- اوج، چكاد، ذروه، ستيغ، راس، سر، سركوه، فراز، فرق، كله، نوك
2- سبو، كوزه
دامنه
peak, summit, top, crest, climax, point, knoll, culmination, vertex, zenith, acme, knap, pap, the summit
قمة، قنة جبل، زاوية بارزة، ساعة الزروة، أعلى فترات الإستهلاك، أعلى درجة، هزيل، وصل القمة، بلغ القمة، هزل، تضاءل، حقق اعلى درجة
zirve
le sommet
der gipfel
la cumbre
il vertice
نوک، حد اکثر، ستیغ، منتها درجه، اعلی درجه، بالا، تاپ، تاج، طره، یال، کلاله، نقطه، نکته، مرحله، درجه، موضوع، نوک تپه، ماهور، تیزی یا برامدگی خاک از اب، حد اعلی، سمتالراس، فرق سر، بالاترین نقطه آسمان، بحران، منتها، مرتفعترین نقطه، بالای تپه، پشته، نوک پستان، ممه، خوراک نرم و رقیق، خمیر نرم، تفاله گوشت یا سیب