قور
licenseمعنی کلمه قور
معنی واژه قور
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | frame | ||
عربی | إطار، هيكل، جسد، مزاج، تلفيق تهمة، تهمة، قامة، حالة نفسية، المساحة المطوقة، نبذة صحفية، صورة كاملة عن، صورة من صور فيلم سينمائي، وظيفة، أطر، شكل، وضع، ضبط، استنبط، صاغ، فرغ في قالب، تناسق مع، ركب، أحاط | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "قور" در زبان فارسی میتواند به معانی مختلفی اشاره داشته باشد، اما برای بحث درباره قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه، نکات زیر را میتوان مدنظر قرار داد:
با رعایت این نکات، میتوان استفاده بهتری از کلمه "قور" در نگارش فارسی داشت. | ||
واژه | قور | ||
معادل ابجد | 306 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | qur | ||
ترکیب | (اسم) [ترکی] (نظامی) [منسوخ] | ||
مختصات | (اِ.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی قور | ||
پخش صوت |
- 1 يک چشم شدن - 2 يک چشمي کلمه "قور" در زبان فارسی میتواند به معانی مختلفی اشاره داشته باشد، اما برای بحث درباره قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه، نکات زیر را میتوان مدنظر قرار داد: معنی و کاربرد: "قور" معمولاً به معنای نوعی صدای خاص (مانند صدای قورباغه) و یا به عنوان اسم خاص در برخی از متون و ادبیات به کار میرود. قبل از استفاده، بهتر است معنی دقیق آن مشخص باشد. نحوه نگارش: کلمه "قور" به صورت صحیح و بدون اعرابگذاری باید نوشته شود. در متون رسمی و ادبی، از نگارش صحیح واژهها و عبارات اطمینان حاصل کنید. نقش دستوری: کلمه "قور" میتواند به عنوان اسم در جملهها استفاده شود. به عنوان مثال: "قور قورباغهها در حیاط شنیده میشود." سایر نکات نگارشی: با رعایت این نکات، میتوان استفاده بهتری از کلمه "قور" در نگارش فارسی داشت.
هم آواي قبر ريسمان پنبه اي
- 1 خايه - 2 زگيل
ترکي زينه ساز و برگ
(اسم) مهمات جنگي ساز و برگ جنگي
جبه سلاح .
frame
إطار، هيكل، جسد، مزاج، تلفيق تهمة، تهمة، قامة، حالة نفسية، المساحة المطوقة، نبذة صحفية، صورة كاملة عن، صورة من صور فيلم سينمائي، وظيفة، أطر، شكل، وضع، ضبط، استنبط، صاغ، فرغ في قالب، تناسق مع، ركب، أحاط