قورباغه
licenseمعنی کلمه قورباغه
معنی واژه قورباغه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | چغر، غوك، وزغ | ||
انگلیسی | frog,greenback | ||
عربی | ضفدع، تفل، بحة في الصوت | ||
ترکی | kurbağa | ||
فرانسوی | grenouille | ||
آلمانی | frosch | ||
اسپانیایی | rana | ||
ایتالیایی | rana | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "قورباغه" در زبان فارسی به معنای نوعی دوزیست است که دارای پوست خیس و نرم و پاهای بلند برای پرش میباشد. در زیر به نکات مهم نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
استفاده صحیح از این کلمه در جملهها و متنهای فارسی بسیار مهم است و درک مفهوم آن به یادگیری زبان فارسی کمک میکند. | ||
واژه | قورباغه | ||
معادل ابجد | 1314 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
تلفظ | qurbāqe | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [ترکی] ‹غورباغه› | ||
مختصات | (غِ)(اِ.) | ||
آواشناسی | qurbAqe | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی قورباغه | ||
پخش صوت |
جانوري است از رده ذوحياتين هاي کلمه "قورباغه" در زبان فارسی به معنای نوعی دوزیست است که دارای پوست خیس و نرم و پاهای بلند برای پرش میباشد. در زیر به نکات مهم نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میکنم: نحوه نوشتار: کلمه "قورباغه" درست و کامل نوشته شده است و هیچ گونه تغییر یا حذفی در اجزای آن وجود ندارد. تلفظ: این کلمه به صورت "qoorbaaghe" یا "gorbagh" تلفظ میشود که در زبان فارسی با تأکید بر هجای دوم معمولاً آوایی نزدیک به [ɡ] دارد. نوع کلمه: "قورباغه" یک اسم است و به موجود زنده اشاره دارد. جمع: جمع این کلمه در زبان فارسی به صورت "قورباغهها" (با افزودن "ها" به انتهای کلمه) ساخته میشود. مترادف و متضاد: برای "قورباغه" ممکن است مترادفهایی مانند "سمندر" یا "وزغ" که به انواعی از دوزیستان اشاره دارند، ذکر شوند، ولی هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند. جملات نمونه: استفاده صحیح از این کلمه در جملهها و متنهای فارسی بسیار مهم است و درک مفهوم آن به یادگیری زبان فارسی کمک میکند.
بي دم که اندامهاي خلفيش بقدر کافي طويلند
و موجب جهش حيوان در حرکت مي باشند
و به علاوه حيوان در آب به وسيله آنها
به خوبي شنا مي کند . نوزاد قورباغه
در موقع خروج از تخم به صورت ماهي
کوچکي يا سر مدور و
بزرگي است که در آبهاي
راکد ميزيد و کاملا آبزي است زيرا
داراي برانشي مي باشد و پس از دگرديسي به
صورت قورباغه بالغ در مي آيد و مي تواند
زندگي خاکي نيز داشته باشد . قورباغه
به شکل بالغ کاملا هوازي است و براي
تنفس بايد به سطح آب بيايد مع ذلک
مدت چند دقيقه مي تواند زير آب بماند
و اکسيژن محلول در آب را از راه پوست بدن
جذب نمايد 0 قورباغه حيوان بسيار پر خوري
است و از حشرات و ماهيهاي کوچک تغذيه
مي کند 0 در حدود 117 گونه از اين جانور
شناخته شده که در سراسر کره زمين
پراکنده اند 0 قورباغه را نبايد با وزغ
اشتباه کرد زيرا دومي حرکتش به وسيله
راه رفتن است و جهش ندارد و به علاوه
داراي مردمک چشم عمودي است در حالي که
مردمک چشم قورباغه گرد است 0 از سوي
ديگر قورباغه در فک فوقانيش داراي دندان
است ولي وزغ غالبا فاقد دندان مي باشد 0
قورباغه برنگهاي مختلف قهوه يي و سبز
و خرمايي و صورتي لک و پيس دار مشاهده
مي شود 0 نوعي قورباغه عظيم الجثه
با صداي موحش در ممالک متحده آمريکا
وجود دارد که به آن قورباغه گاوي گويند
و طولش به 50 سانتيمتر ميرسد ضفدع
غوک جمع : قورباغگان . قورباغگان
- 1 راسته اي از ذوحياتين که فاقد دم
هستند ذوحياتين که فاقد دم هستند و
وزغ ها را نيز شامل مي شوند غوکان
ضفادع 0 توضيح در برخي ماخذ کلمه
قورباغگان مرادف با ذوحياتين ها به
کار رفته است 0
چغر، غوك، وزغ
frog,greenback
ضفدع، تفل، بحة في الصوت
kurbağa
grenouille
frosch
rana
rana