جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: جانوري است از رده ذوحياتين هاي بي دم که اندامهاي خلفيش بقدر کافي طويلند و موجب جهش حيوان در حرکت مي باشند و به علاوه حيوان در آب به وسيله آنها به خوبي شنا مي کند . نوزاد قورباغه در موقع خروج از تخم به صورت ماهي کوچکي يا سر مدور و بزرگي است که در آبهاي راکد ميزيد و کاملا آبزي است زيرا داراي برانشي مي باشد و پس از دگرديسي به صورت قورباغه بالغ در مي آيد و مي تواند زندگي خاکي نيز داشته باشد . قورباغه به شکل بالغ کاملا هوازي است و براي تنفس بايد به سطح آب بيايد مع ذلک مدت چند دقيقه مي تواند زير آب بماند و اکسيژن محلول در آب را از راه پوست بدن جذب نمايد 0 قورباغه حيوان بسيار پر خوري است و از حشرات و ماهيهاي کوچک تغذيه مي کند 0 در حدود 117 گونه از اين جانور شناخته شده که در سراسر کره زمين پراکنده اند 0 قورباغه را نبايد با وزغ اشتباه کرد زيرا دومي حرکتش به وسيله راه رفتن است و جهش ندارد و به علاوه داراي مردمک چشم عمودي است در حالي که مردمک چشم قورباغه گرد است 0 از سوي ديگر قورباغه در فک فوقانيش داراي دندان است ولي وزغ غالبا فاقد دندان مي باشد 0 قورباغه برنگهاي مختلف قهوه يي و سبز و خرمايي و صورتي لک و پيس دار مشاهده مي شود 0 نوعي قورباغه عظيم الجثه با صداي موحش در ممالک متحده آمريکا وجود دارد که به آن قورباغه گاوي گويند و طولش به 50 سانتيمتر ميرسد ضفدع غوک جمع : قورباغگان . قورباغگان - 1 راسته اي از ذوحياتين که فاقد دم هستند ذوحياتين که فاقد دم هستند و وزغ ها را نيز شامل مي شوند غوکان ضفادع 0 توضيح در برخي ماخذ کلمه قورباغگان مرادف با ذوحياتين ها به کار رفته است 0 چغر، غوك، وزغ frog,greenback ضفدع، تفل، بحة في الصوت kurbağa grenouille frosch rana rana
کلمه "قورباغه" در زبان فارسی به معنای نوعی دوزیست است که دارای پوست خیس و نرم و پاهای بلند برای پرش میباشد. در زیر به نکات مهم نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
نحوه نوشتار: کلمه "قورباغه" درست و کامل نوشته شده است و هیچ گونه تغییر یا حذفی در اجزای آن وجود ندارد.
تلفظ: این کلمه به صورت "qoorbaaghe" یا "gorbagh" تلفظ میشود که در زبان فارسی با تأکید بر هجای دوم معمولاً آوایی نزدیک به [ɡ] دارد.
نوع کلمه: "قورباغه" یک اسم است و به موجود زنده اشاره دارد.
جمع: جمع این کلمه در زبان فارسی به صورت "قورباغهها" (با افزودن "ها" به انتهای کلمه) ساخته میشود.
مترادف و متضاد: برای "قورباغه" ممکن است مترادفهایی مانند "سمندر" یا "وزغ" که به انواعی از دوزیستان اشاره دارند، ذکر شوند، ولی هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند.
جملات نمونه:
"قورباغهها در کنار دریاچه به پرش مشغول بودند."
"من قورباغهها را دوست دارم زیرا آنها موجودات جالبی هستند."
قواعد دستوری:
این کلمه میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا سایر نقشهای دستوری در جمله استفاده شود.
صفتهای مختلف میتوانند قبل از آن قرار گیرند، مانند "قورباغه سبز" یا "قورباغه کوچک".
استفاده صحیح از این کلمه در جملهها و متنهای فارسی بسیار مهم است و درک مفهوم آن به یادگیری زبان فارسی کمک میکند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
قورباغهها در فصل بهار صدای جالبی تولید میکنند و به طبیعت زندگی میبخشند.
در حوض کوچک حیاط خانهمان، قورباغهای سبز و زیبا نشسته بود و با دقت به آب نگاه میکرد.
بچهها در پارک به دنبال قورباغههای رنگارنگ میگشتند تا آنها را تماشا کنند و با یکدیگر بازی کنند.