کار کنش
license
98
1667
100
معنی کلمه کار کنش
معنی واژه کار کنش
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | the work of action | ||
عربی | عمل العمل | ||
واژه | کار کنش | ||
معادل ابجد | 591 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | صفت | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی کار کنش | ||
پخش صوت |
کار کننده عامل . يا اندامهاي
کار کنش . اعضاي عامله : } آنگاه ما را
سپس اعتقاد آرزو افتد و چون آرزو بنيرو
شود آنگاه اندامهاي کار کنش اندر جنبش
افتد و آن کار بحاصل شود . {
(دانشنامه . الهي)
the work of action
عمل العمل