کار گزاری
licenseمعنی کلمه کار گزاری
معنی واژه کار گزاری
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | brokerage | ||
عربی | سمسرة، عمولة السمسار، الوساطة | ||
واژه | کار گزاری | ||
معادل ابجد | 459 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی کار گزاری | ||
پخش صوت |
- 1 اجراي کار . - 2 عاملي ماموريت .
- 3 ياري معاونت در اجراي امري : } اي
پهلوان دانيم که (بسيار) از جوانمردان
در آن کوچه هلاک شدند و سمک بود که ما
را کار گزاري ميکرد ... . {
(سمک عيار 121 : 1)
- 4 شغل و مقام کار گزار توضيح در عهد
قاجاريه بدين معني غالبا } کار گذاري {
مينوشتند . - 5 (اسم) بنگاهي که معاملات
مردم را از خريد و فروش خانه ملک
اتومبيل و غيره يا تهيه ء خدمتگزار و غيره
بعهده گيرد و ازين بابت حقي ستاند .
brokerage
سمسرة، عمولة السمسار، الوساطة