کاریز
licenseمعنی کلمه کاریز
معنی واژه کاریز
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| مترادف | آب رو، قنات، كهريز | ||
| انگلیسی | canal, drainpipe, flume, gully, kariz | ||
| عربی | قناة، شق قناة | ||
| ترکی | çürük | ||
| فرانسوی | carie | ||
| آلمانی | karies | ||
| اسپانیایی | caries | ||
| ایتالیایی | carie | ||
| مرتبط | مجرا، ترعه، ابراه، زه اب، مجراي فاضلاب، زه کشی، چرک کش، اب گذر، دره تنگ، ناودان، جوی اسیاب، راه آب، ابکند، دره کوچک، کارد | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "کاریز" در زبان فارسی به معنای راه یا مجرای آب زیرزمینی است که در مناطق خشک برای آبیاری استفاده می‌شود. در مورد قواعد فارسی و نگارشی برای این کلمه، نکات زیر را می‌توان ذکر کرد:
به طور کلی، رعایت قواعد املایی، نحوه صحیح تلفظ و توجه به متن و زمینه استفاده از کلمه "کاریز" می‌تواند به نگارش و گفتار صحیح کمک کند. | ||
| واژه | کاریز | ||
| معادل ابجد | 238 | ||
| تعداد حروف | 5 | ||
| تلفظ | [kāriz] | ||
| نقش دستوری | اسم خاص مکان | ||
| ترکیب | (اسم) ‹کهریز› | ||
| مختصات | (اِ.) | ||
| آواشناسی | kAriz | ||
| الگوی تکیه | WS | ||
| شمارگان هجا | 2 | ||
| منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
| نمایش تصویر | معنی کاریز | ||
| پخش صوت | |||
آب باشد که در زير زمين از چاه بچاه برند، کلمه "کاریز" در زبان فارسی به معنای راه یا مجرای آب زیرزمینی است که در مناطق خشک برای آبیاری استفاده می‌شود. در مورد قواعد فارسی و نگارشی برای این کلمه، نکات زیر را می‌توان ذکر کرد: نحوه نگارش: کلمه "کاریز" با حروف «ک»، «ا»، «ر»، «ی» و «ز» نوشته می‌شود و باید دقت شود که به شیوه صحیح املایی آن توجه شود. تلفظ: تلفظ صحیح کلمه "کاریز" به شکل /kɒːriz/ است و در برخی مناطق ممکن است به شکل‌های دیگری نیز تلفظ شود. جنس و تعداد: کلمه "کاریز" یک اسم مذکر و جمع آن "کاریزها" است. در جملات میتوانید از هر دو شکل مفرد و جمع استفاده کنید. استفاده در جملات: این کلمه معمولاً در متن‌های مرتبط با کشاورزی، مدیریت آب و فرهنگ و تاریخ مناطق خشک استفاده می‌شود. مثال: "کشاورزان از کاریز برای آبیاری مزارع خود استفاده می‌کنند." به طور کلی، رعایت قواعد املایی، نحوه صحیح تلفظ و توجه به متن و زمینه استفاده از کلمه "کاریز" می‌تواند به نگارش و گفتار صحیح کمک کند.
جوي آبي باشد که در زير زمين بکنند تا آب از آن روان
شود
آب رو، قنات، كهريز
canal, drainpipe, flume, gully, kariz
قناة، شق قناة
çürük
carie
karies
caries
carie
مجرا، ترعه، ابراه، زه اب، مجراي فاضلاب، زه کشی، چرک کش، اب گذر، دره تنگ، ناودان، جوی اسیاب، راه آب، ابکند، دره کوچک، کارد
