اصابع
licenseمعنی کلمه اصابع
معنی واژه اصابع
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | originally | ||
عربی | أصلا، في الأصل، أولا | ||
ترکی | parmaklar | ||
فرانسوی | des doigts | ||
آلمانی | finger | ||
اسپانیایی | dedos | ||
ایتالیایی | dita | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "اصابع" در زبان فارسی، جمع کلمه "اصبع" است که به معنی انگشتان دست یا پا میباشد. در بررسی قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه، نکات زیر قابل توجه است:
اگر سوال خاصی دربارهٔ استفاده یا قواعد دیگری دارید، لطفاً بفرمایید! | ||
واژه | اصابع | ||
معادل ابجد | 164 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'asābe' | ||
نوع | تک : اصبع | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمعِ اِصبَع] [قدیمی] | ||
مختصات | (اَ بِ) ( اِ.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اصابع | ||
پخش صوت |
انگشتان کلمه "اصابع" در زبان فارسی، جمع کلمه "اصبع" است که به معنی انگشتان دست یا پا میباشد. در بررسی قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه، نکات زیر قابل توجه است: جمع: "اصابع" جمع مذکر است و به مجموعه انگشتان اشاره دارد. در مواردی که به انگشتان یک نفر اشاره داریم، معمولاً از این کلمه استفاده میشود. تطابق با فعل: در جملاتی که "اصابع" به کار میرود، فعل باید با جمع بودن آن سازگار باشد. به عنوان مثال: "اصابع او در کار ویرایش توانمند است." نحوهٔ استعمال: مثل سایر کلمات جمع، "اصابع" میتواند در جملات مختلف به کار برود و نیاز به تطابق با سایر اجزای جمله دارد. نحوهٔ نوشتن: این کلمه باید به صورت درست و با رعایت قواعد املایی نوشته شود. به عنوان مثال: "اصابع" باید با "ع" و "ب" و "ع" صحیح نوشته شود و از نوشتن اشتباه آن پرهیز شود. اگر سوال خاصی دربارهٔ استفاده یا قواعد دیگری دارید، لطفاً بفرمایید!
(اسم) جمع اصبع انگشتان .
originally
أصلا، في الأصل، أولا
parmaklar
des doigts
finger
dedos
dita