کشاورزی
licenseمعنی کلمه کشاورزی
معنی واژه کشاورزی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | حرث، زراعت، زرع، فلاحت، كاشت، كشت | ||
انگلیسی | agricultural, agronomic, agronomical, agriculture, agronomy, tillage, husbandry, arboretum, agro- | ||
عربی | زراعي، الزراعية | ||
ترکی | tarım | ||
فرانسوی | agriculture | ||
آلمانی | landwirtschaft | ||
اسپانیایی | agricultura | ||
ایتالیایی | agricoltura | ||
مرتبط | زراعتی، فلاحتی، زراعت، فلاحت، برزگری، برزشناسی، کشت و زرع، کشت، خیش، کشتکاری، باغبانی، باغ، خاک، صحرا، کشاورز | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "کشاورزی" به معنای فعالیت مرتبط با کشت و کار در زمین و تولید محصولاتی از قبیل گیاهان و حیوانات است. در مورد قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه، میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
این نکات میتوانند به شما در استفاده صحیح از کلمه "کشاورزی" کمک کنند. | ||
واژه | کشاورزی | ||
معادل ابجد | 544 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
تلفظ | [kešāvarzi] | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (حاصل مصدر) | ||
مختصات | ( ~.) (حامص .) | ||
آواشناسی | keSAvarzi | ||
الگوی تکیه | WWWS | ||
شمارگان هجا | 4 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی کشاورزی | ||
پخش صوت |
زراعت فلاحت : (ايوب را هزار و پانصد کلمه "کشاورزی" به معنای فعالیت مرتبط با کشت و کار در زمین و تولید محصولاتی از قبیل گیاهان و حیوانات است. در مورد قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه، میتوان به نکات زیر اشاره کرد: املا: کلمه "کشاورزی" به این شکل نوشته میشود و نباید تغییر کند. توجه به وجود حروف "ک"، "ش"، "ا"، "و"، "ر"، "ز" و "ی" مهم است. قواعد صرف و نحو: ترکیبها و معانی مرتبط: تطابق میان nouns و adjectives: این نکات میتوانند به شما در استفاده صحیح از کلمه "کشاورزی" کمک کنند.
جفت گاو بود که بکشاورزي بيرون شدندي و
اندر ضيعت او بودند) . (تفسير کمبريج)
حرث، زراعت، زرع، فلاحت، كاشت، كشت
agricultural, agronomic, agronomical, agriculture, agronomy, tillage, husbandry, arboretum, agro-
زراعي، الزراعية
tarım
agriculture
landwirtschaft
agricultura
agricoltura
زراعتی، فلاحتی، زراعت، فلاحت، برزگری، برزشناسی، کشت و زرع، کشت، خیش، کشتکاری، باغبانی، باغ، خاک، صحرا، کشاورز