کنترل
licenseمعنی کلمه کنترل
معنی واژه کنترل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بازديد، بازرسي، تفتيش، وارسي 2- نظارت 3- سانسور 4- مهار | ||
انگلیسی | control,rein | ||
عربی | مراقبة، سيطرة، قيادة، قبضة، توجيه، حكم، جهاز القيادة، محطة ثانوية للطائرات، تحكم في، سيطر، كبح، فحص، نظم، راقب، ضام، وجه، كافح، يتحكم | ||
ترکی | kontrol | ||
فرانسوی | contrôle | ||
آلمانی | kontrolle | ||
اسپانیایی | control | ||
ایتالیایی | controllo | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "کنترل" در زبان فارسی به معنای نظارت، مدیریت یا بررسی کردن چیزی است. در زیر به برخی از نکات دستوری و نگارشی پیرامون این کلمه اشاره میشود:
با رعایت این قواعد، میتوانید به درستی و به وضوح از کلمه "کنترل" در نوشتار فارسی استفاده کنید. | ||
واژه | کنترل | ||
معادل ابجد | 700 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | [kont[o]rol] | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [فرانسوی: contrôle] | ||
مختصات | (کُ تُ رُ) [ فر. ] (اِ.) | ||
آواشناسی | kontorol | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی کنترل | ||
پخش صوت |
بازبين، وارسي، تشفيش، بازرسي کلمه "کنترل" در زبان فارسی به معنای نظارت، مدیریت یا بررسی کردن چیزی است. در زیر به برخی از نکات دستوری و نگارشی پیرامون این کلمه اشاره میشود: جنس کلمه: "کنترل" یک اسم و همچنین یک فعل در زبان فارسی است. به عنوان اسم به معنای نظارت و بررسی استفاده میشود و به عنوان فعل، معانی مشابهی دارد. صرف فعل: اگر "کنترل" به عنوان فعل مورد استفاده قرار گیرد، باید به صرف آن توجه کرد. برای مثال: "من کنترل میکنم"، "او کنترل کرد"، "ما کنترل خواهیم کرد". ترکیبها: "کنترل" میتواند با دیگر واژهها ترکیب شود. مثلاً: استفاده در جملات: در زبان فارسی، معمولاً "کنترل" به عنوان فعل در جملات به کار میرود. برای مثال: با رعایت این قواعد، میتوانید به درستی و به وضوح از کلمه "کنترل" در نوشتار فارسی استفاده کنید.
1- بازديد، بازرسي، تفتيش، وارسي
2- نظارت
3- سانسور
4- مهار
control,rein
مراقبة، سيطرة، قيادة، قبضة، توجيه، حكم، جهاز القيادة، محطة ثانوية للطائرات، تحكم في، سيطر، كبح، فحص، نظم، راقب، ضام، وجه، كافح، يتحكم
kontrol
contrôle
kontrolle
control
controllo