کوشش
licenseمعنی کلمه کوشش
معنی واژه کوشش
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اهتمام، تقلا، تلاش، جديت، جهد، سعي، فعاليت، مجاهدت، مداومت، مساعي | ||
متضاد | تنبلي | ||
انگلیسی | attempt, effort, try, endeavor, trial, labor, strain, assay, fist, stretch, bustle, muss, scramble, tug, endeavour | ||
عربی | محاولة، مسعى، تجربة، محاولة الإعتداء، حاول، حاول الإعتداء | ||
ترکی | çaba | ||
فرانسوی | effort | ||
آلمانی | bemühung | ||
اسپانیایی | esfuerzo | ||
ایتالیایی | sforzo | ||
مرتبط | قصد، سعی، امتحان، ازمایش، ازمون، جد و جهد، سعی بلیغ، محاکمه، محنت، مرافعه، کار، کارگر، حزب کارگر، زحمت، درد زایمان، نژاد، زور، کشش، کشیدگی عضله، عیار، عیارگری، مشت، بسط، قطعه، اتساع، ارتجاع، خط ممتد، شلوغی، تکاپو، هاي و هوي، درهم و برهمی، بهم خوردگی، یدک کش | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "کوشش" در زبان فارسی به معنای تلاش و سعی به کار میرود و قواعد نگارشی و استفاده از آن میتواند شامل نکات زیر باشد:
به طور کلی، استفاده صحیح از کلمه "کوشش" در جملات و آگاهی از قواعد نگارشی مرتبط با آن میتواند به پاکیزگی و دقت نوشتهها کمک کند. | ||
واژه | کوشش | ||
معادل ابجد | 626 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | [kušeš] | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) | ||
مختصات | (ش ) (حامص .) | ||
آواشناسی | kuSeS | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی کوشش | ||
پخش صوت |
عمل کوشيدن، سعي و جهد کردن، اجتهاد کلمه "کوشش" در زبان فارسی به معنای تلاش و سعی به کار میرود و قواعد نگارشی و استفاده از آن میتواند شامل نکات زیر باشد: نحوه نوشتن: این کلمه به صورت "کوشش" نوشته میشود و به هیچ عنوان در نوشتار نباید تغییر شکل دهد. جنس و عدد: "کوشش" به عنوان یک اسم، جنس مؤنث دارد و در حالت جمع به صورت "کوششها" نوشته میشود. کاربرد در جملات: قیدهای مربوطه: میتوان قیدهایی را به همراه این واژه به کار برد، مانند "زیاد"، "بسیار" و "مستمر" که به معنی شدت یا نوع کوشش اشاره دارند. مثلاً: مترادفها و متضادها: مترادفهای "کوشش" شامل "تلاش"، "سعی" و "جدیت" است، در حالی که اصطلاحاتی مانند "سهلانگاری" یا "تنبلی" به عنوان متضاد این کلمه مورد استفاده قرار میگیرند. به طور کلی، استفاده صحیح از کلمه "کوشش" در جملات و آگاهی از قواعد نگارشی مرتبط با آن میتواند به پاکیزگی و دقت نوشتهها کمک کند.
اهتمام، تقلا، تلاش، جديت، جهد، سعي، فعاليت، مجاهدت، مداومت، مساعي
تنبلي
attempt, effort, try, endeavor, trial, labor, strain, assay, fist, stretch, bustle, muss, scramble, tug, endeavour
محاولة، مسعى، تجربة، محاولة الإعتداء، حاول، حاول الإعتداء
çaba
effort
bemühung
esfuerzo
sforzo
قصد، سعی، امتحان، ازمایش، ازمون، جد و جهد، سعی بلیغ، محاکمه، محنت، مرافعه، کار، کارگر، حزب کارگر، زحمت، درد زایمان، نژاد، زور، کشش، کشیدگی عضله، عیار، عیارگری، مشت، بسط، قطعه، اتساع، ارتجاع، خط ممتد، شلوغی، تکاپو، هاي و هوي، درهم و برهمی، بهم خوردگی، یدک کش