جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: - 1 عبور دادن : هر که تير از حلقه ء انگشتري بگذراند خاتم او را باشد - 2 بالاتر بردن از برتر بردن : سرت بگذرانم زخورشيد و ماه ترا سرفرازي دهم بر سپاه . - 3 طي کردن سپري کردن : اين مهرگان بشادي بگذار و همچنين صد مهرگان بکام دل خويش بگذران خ (فرخي) - 4 تجاوز دادن : زکردار گفتار برمگذران مجوي آنچه دانش نداري بدان . (گرشاسب نامه) يا از حد گذراندن . امري را بافراط مرتکب شدن : ابوبکر (پسر المستعصم بالله) سکنه ء شيعي مذهب محله ء کرخ بغداد و مشهد امام موسي بن جعفر را بباد غارت داده ... قتل و غارت و فحشا را از حد گذراند . يا از دم شمشير (تيغ) گذراندن . عرضه ء شمشير کردن بشمشير کشتن : (مغولان) مساجد را آخور کردند علما و فضلا را را دم شمشير گذراندند . يا از نظر کسي گذراندن . بنظر وي رساندن بعرض او رساندن : فرمانده قراولان خاصه حق نداشت که زير دستان خود را بدون اجازه ء خان (مغول) تنبيه کند بلکه بايد تمام مسايل را از نظر خان بگذراند . يا گذراندن ايام . روزگار گذراندن سپري کردن ايام : اين شخص (عتيق زنجاني) در خدمت سلطان سنجر منصب فقاعي داشته و در ابتداي امر در بازار مرو بفروش ميوجات و ريحان ايام ميگذرانده . يا گذراندن پيشکش . عرضه داشتن و تقديم هديه : شاهرخ حکومت اين نواحي را بميرزا جهانشاه قراقوينلو که ضيافتها کرده و پيشکشها گذرانده بود واگذار کرد : نداريم با ديگران هيچ کار بمهر علي بگذران روزگار . (منسوب به اسدي مجالس المومنين 135 يادداشتهاي قزويني) يا گذراندن غذا . تحليل غذا هضم کردن غذا . 1- طي كردن، قراردادبستن، قرارگذاشتن
2- سپري كردن، گذرانيدن
3- رد كردن
4- تجاوزدادن