گشاده
licenseمعنی کلمه گشاده
معنی واژه گشاده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- رحب، فراخ، گشاد، مبسوط، منبسط، وسيع 2- باز، مفتوح | ||
متضاد | بسته | ||
انگلیسی | patent, patulous, open | ||
عربی | براءة الإختراع، امتياز، شهادة براءة، مسجل، ظاهر، جلي، برائي، مصون ببراعة، واضح، منح براءة، سجل إختراع، منح شهادة براءة، أجاز، براءة اختراع | ||
ترکی | gevşetmek | ||
فرانسوی | lâche | ||
آلمانی | lose | ||
اسپانیایی | perder | ||
ایتالیایی | sciolto | ||
مرتبط | امتیازی، اشکار، دارای حق امتیاز، ظاهر، ازاد، گشوده، پهن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "گشاده" در زبان فارسی به معنی باز، گسترده یا وسیع است و میتواند در بافتهای مختلف به کار رود. این کلمه از ریشه "گشاد" به معنای باز کردن یا وسیع کردن میآید. در استفاده از این کلمه، توجه به قواعد نگارشی و زبانشناسی زیر مفید است:
به عنوان مثال:
استفاده درست از "گشاده" در جملات به غنای زبان و بیان کمک میکند. | ||
واژه | گشاده | ||
معادل ابجد | 330 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | gošāde | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) | ||
مختصات | (گُ دِ) (ص مف .) | ||
آواشناسی | goSAde | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی گشاده | ||
پخش صوت |
- 1 مفتوح باز شده مقابل کلمه "گشاده" در زبان فارسی به معنی باز، گسترده یا وسیع است و میتواند در بافتهای مختلف به کار رود. این کلمه از ریشه "گشاد" به معنای باز کردن یا وسیع کردن میآید. در استفاده از این کلمه، توجه به قواعد نگارشی و زبانشناسی زیر مفید است: نقطهگذاری: در کنار "گشاده"، باید نسبت به نقطهگذاری توجه کنید. اگر جملات طولانی هستند، از ویرگولها و دیگر نشانهها به طور صحیح استفاده کنید. تطابق گرامری: به تطابق این کلمه با سایر اجزا جمله توجه داشته باشید. مثلاً اگر "گشاده" به عنوان صفت به کار میرود، باید با اسم مورد اشاره خود همخوانی داشته باشد (مانند: "دروازه گشاده"، "دل گشاده"). نحو و ساختار جمله: بررسی ساختار جملاتی که "گشاده" در آنها به کار میرود مهم است. مثلاً میتوانید این کلمه را در جملات توصیفی یا تشبیهی به کار ببرید. استفاده در متون ادبی و معیار: این کلمه در متون ادبی، شعری و نثر میتواند به زیبایی جملات بیفزاید. از آن در توصیف حالات و فضاها میتوان استفاده کرد. به عنوان مثال: استفاده درست از "گشاده" در جملات به غنای زبان و بیان کمک میکند.
بسته مسدود : بعضي از جانوران که پرک
چشم ندارند چشمهاي ايشان هميشه گشاده بود.
- 2 رها شده : بر آخورش استوار ببند
چنانکه گشاده نتواند شد .
- 3 جاري کرده روان ساخته .
- 4 تصرف کرده فتح کرده . - 5 شاد کرده .
- 6 جدا کرده منفصل :
دو دست بر خاک زند انگشتها از يکديگر
گشاده و باطن انگشتها ء چپ بر پشت
انگشتان راست . - 7 حل کرده .
- 8 روان کرده (شکم و مانند آن) .
- 9 زايل کرده رفع کرده .
- 10 بهم زده . - 11 آشکار کرده .
- 12 راست شده درست شده .
- 13 حاصل شده نتيجه داده .
- 14 قطع رابطه کرده .
- 15 منجلي پس از کسوف و خسوف .
1- رحب، فراخ، گشاد، مبسوط، منبسط، وسيع
2- باز، مفتوح
بسته
patent, patulous, open
براءة الإختراع، امتياز، شهادة براءة، مسجل، ظاهر، جلي، برائي، مصون ببراعة، واضح، منح براءة، سجل إختراع، منح شهادة براءة، أجاز، براءة اختراع
gevşetmek
lâche
lose
perder
sciolto
امتیازی، اشکار، دارای حق امتیاز، ظاهر، ازاد، گشوده، پهن