جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: - 1 مفتوح باز شده مقابل بسته مسدود : بعضي از جانوران که پرک چشم ندارند چشمهاي ايشان هميشه گشاده بود. - 2 رها شده : بر آخورش استوار ببند چنانکه گشاده نتواند شد . - 3 جاري کرده روان ساخته . - 4 تصرف کرده فتح کرده . - 5 شاد کرده . - 6 جدا کرده منفصل : دو دست بر خاک زند انگشتها از يکديگر گشاده و باطن انگشتها ء چپ بر پشت انگشتان راست . - 7 حل کرده . - 8 روان کرده (شکم و مانند آن) . - 9 زايل کرده رفع کرده . - 10 بهم زده . - 11 آشکار کرده . - 12 راست شده درست شده . - 13 حاصل شده نتيجه داده . - 14 قطع رابطه کرده . - 15 منجلي پس از کسوف و خسوف . 1- رحب، فراخ، گشاد، مبسوط، منبسط، وسيع
2- باز، مفتوح بسته patent, patulous, open براءة الإختراع، امتياز، شهادة براءة، مسجل، ظاهر، جلي، برائي، مصون ببراعة، واضح، منح براءة، سجل إختراع، منح شهادة براءة، أجاز، براءة اختراع gevşetmek lâche lose perder sciolto امتیازی، اشکار، دارای حق امتیاز، ظاهر، ازاد، گشوده، پهن
براءة الإختراع|امتياز , شهادة براءة , مسجل , ظاهر , جلي , برائي , مصون ببراعة , واضح , منح براءة , سجل إختراع , منح شهادة براءة , أجاز , براءة اختراع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "گشاده" در زبان فارسی به معنی باز، گسترده یا وسیع است و میتواند در بافتهای مختلف به کار رود. این کلمه از ریشه "گشاد" به معنای باز کردن یا وسیع کردن میآید. در استفاده از این کلمه، توجه به قواعد نگارشی و زبانشناسی زیر مفید است:
نقطهگذاری: در کنار "گشاده"، باید نسبت به نقطهگذاری توجه کنید. اگر جملات طولانی هستند، از ویرگولها و دیگر نشانهها به طور صحیح استفاده کنید.
تطابق گرامری: به تطابق این کلمه با سایر اجزا جمله توجه داشته باشید. مثلاً اگر "گشاده" به عنوان صفت به کار میرود، باید با اسم مورد اشاره خود همخوانی داشته باشد (مانند: "دروازه گشاده"، "دل گشاده").
نحو و ساختار جمله: بررسی ساختار جملاتی که "گشاده" در آنها به کار میرود مهم است. مثلاً میتوانید این کلمه را در جملات توصیفی یا تشبیهی به کار ببرید.
استفاده در متون ادبی و معیار: این کلمه در متون ادبی، شعری و نثر میتواند به زیبایی جملات بیفزاید. از آن در توصیف حالات و فضاها میتوان استفاده کرد.
توجه به همنشینیها: "گشاده" ممکن است با واژههای دیگر همنشینی داشته باشد. برای مثال: "گشاده دست" که به معنای دست generosity یا بخشندگی است.
به عنوان مثال:
"دل او گشاده بود و همیشه به دیگران کمک میکرد."
"دروازه گشاده به محوطه وسیع باغ میانجامید."
استفاده درست از "گشاده" در جملات به غنای زبان و بیان کمک میکند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او با لبخندی گشاده به دوستانش خوشامد گفت.
پنجرههای اتاق باعث شده بودند که نور خورشید به شکل گشادهای وارد شود.
دلش گشاده بود و به راحتی میتوانست احساساتش را با دیگران تقسیم کند.
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مرتبط: امتیازی، اشکار، دارای حق امتیاز، ظاهر، ازاد، گشوده، پهن