اطناب
licenseمعنی کلمه اطناب
معنی واژه اطناب
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- اطاله، تفصيل 2- پرگويي | ||
متضاد | اختصار، اقتصار | ||
انگلیسی | prolixity,verbiage,redundancy,redundance,meiosis,nimiety,windiness | ||
عربی | حبل | ||
ترکی | halat | ||
فرانسوی | corde | ||
آلمانی | seil | ||
اسپانیایی | soga | ||
ایتالیایی | corda | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "اطناب" در فارسی به معنای پرداختن به موضوعی به طور تفصیلی و با شرح و بسط زیاد است. این کلمه بیشتر در متون ادبی و رسمی کاربرد دارد. در اینجا به برخی از نکات نگارشی و قواعدی که در استفاده از این کلمه باید مد نظر قرار داد، اشاره میکنم:
به طور کلی استفاده صحیح از "اطناب" در نوشتار و گفتار، نشاندهنده تسلط شما به مباحث و توانایی انتقال مفاهیم به شکل شفاف و دقیق است. | ||
واژه | اطناب | ||
معادل ابجد | 63 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'atnāb | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمعِ طُنْب و طُنُب] [قدیمی] | ||
مختصات | ( اِ ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | 'etnAb | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اطناب | ||
پخش صوت |
ريسمانها کلمه "اطناب" در فارسی به معنای پرداختن به موضوعی به طور تفصیلی و با شرح و بسط زیاد است. این کلمه بیشتر در متون ادبی و رسمی کاربرد دارد. در اینجا به برخی از نکات نگارشی و قواعدی که در استفاده از این کلمه باید مد نظر قرار داد، اشاره میکنم: نحوه نوشتن: کلمه "اطناب" به صورت صحیح با "ط" و "ن" و "اب" نوشته میشود و نباید به اشتباه دیگر حروف یا شکلها نوشته شود. قید و فعل: معمولاً از "اطناب" به عنوان اسم استفاده میشود، اما ممکن است در کنایات یا عبارات، بهعنوان صفت به کار رود. ترکیب ها: این کلمه میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود، به عنوان مثال "اطناب در سخن" یا "اطناب در نوشتن". اجتناب از اطناب اضافی: در نوشتار علمی یا حتی ادبی، باید سعی شود از اطناب اضافی که موجب خستگی خواننده میشود، پرهیز گردد. برخی مواقع توضیحات بسنده و مختصر میتواند تاثیر بیشتری داشته باشد. به طور کلی استفاده صحیح از "اطناب" در نوشتار و گفتار، نشاندهنده تسلط شما به مباحث و توانایی انتقال مفاهیم به شکل شفاف و دقیق است.
1- اطاله، تفصيل
2- پرگويي
اختصار، اقتصار
prolixity,verbiage,redundancy,redundance,meiosis,nimiety,windiness
حبل
halat
corde
seil
soga
corda