گنجفه
licenseمعنی کلمه گنجفه
معنی واژه گنجفه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | قمار | ||
عربی | بطاقة، خريطة، ورق لعب، قائمة الطعام، كرت الإشتراك، شخص مضحك، برنامج، ممشطة للصوف، مشط، دون على بطاقة، باع بكروت الإئتمان | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "گنجفه" (به معنای بازی کارت) قواعد خاص خود را در زبان فارسی دارد. در اینجا به برخی از نکات نگارشی و گرامری مرتبط با این کلمه اشاره میکنیم:
با رعایت این نکات میتوانید به درستی و به صورت روان از کلمه "گنجفه" استفاده کنید. | ||
واژه | گنجفه | ||
معادل ابجد | 158 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | ganje(a)fe | ||
نوع | اسم | ||
ترکیب | (اسم) ‹گنجیفه› [منسوخ] | ||
مختصات | (زر سرخ ) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی گنجفه | ||
پخش صوت |
- 1 نوعي بازي ايراني که اکنون کلمه "گنجفه" (به معنای بازی کارت) قواعد خاص خود را در زبان فارسی دارد. در اینجا به برخی از نکات نگارشی و گرامری مرتبط با این کلمه اشاره میکنیم: املا و نوشتار: کلمه "گنجفه" به صورت "گنجفه" نوشته میشود و باید به این شکل حفظ شود. جمع و مفرد: کلمه "گنجفه" مفرد است و برای جمع آن میتوان از "گنجفهها" استفاده کرد. استفاده در جملات: این کلمه معمولاً به عنوان اسم در جملات به کار میرود. برای مثال: حروف اضافه: این کلمه معمولاً با حروف اضافه بهکار میرود. به عنوان مثال: با رعایت این نکات میتوانید به درستی و به صورت روان از کلمه "گنجفه" استفاده کنید.
از رواج افتاده است . در اين بازي
هشت دسته ء دوازده برگي که نود و شش
ورق دارد بکار مي رود . هر يک از
اين دسته هاي هشتگانه سابقا نامي بترتيب
زير داشت : غلام تاج شمشير
اشرفي (زر سرخ) چنگ برات
سکه (زر سفيد) قماش . هر دسته
12 برگ داشت دو تا بنام شاه و وزير
و بقيه بشماره ء يک تا ده شناخته
ميگرديد . براي اين بازي دستگاهي
مخصوص ميساختند و آنرا گنجفه
ميناميدند . برگهاي نود و شش گانه ء اين
دستگاه طوري ساخته ميشد که هر يک از
آنها بتنهايي شناخته ميگرديد . امروزه
گنجفه داراي 52 برگ است که از چهار
دسته بنام : گشنيز خشت دل
سرو تشکيل ميشود و هر دسته 13 برگ دارد
سه تاي آنها : شاه : بي بي سرباز
و ده تاي ديگر از ده خال تا تک خال
نام دارد . - 2 نام برگهاي گنجفه .
قمار
بطاقة، خريطة، ورق لعب، قائمة الطعام، كرت الإشتراك، شخص مضحك، برنامج، ممشطة للصوف، مشط، دون على بطاقة، باع بكروت الإئتمان